خودروهای لوکس ارزش خرج کردن پول اضافه را دارند؟
- اشتراکگذاری
- 179
- 0
خودرو یک کالای مصرفی است و زمانی که در حال استفاده از آن هستیم نمیتوانیم به چشم سرمایه گذاری به آن نگاه کنیم. چه برسد به زمانی که با هزار قرض و قوله و این در و آن در زدن ماشین بخریم. هر سال که از عمر خودرو میگذرد، خرجهایی روی دستمان میگذارد. به ناچار یا باید خرجهای هنگفت آن را با جان و دل قبول کنیم و یا به پنج سال نرسیده تلاش کنیم تا خودرو لوکس خود را با خودرو تولید روز دیگری عوض کنیم و مقداری پول نه چندان ناچیز هم بابت معاوضه پرداخت کنیم.
اولین باری که سوار روی تکههای آجر دیدمش حسابی جا خوردم. قرار بود به قول دوستم با یک رخش تمام عیار مواجه بشوم. خودرویی لوکس که قرار بود سال پیش بخرم اما پشیمان شدم و بعد از شش ماه متوجه شدم قیمتش به چهار برابر قیمت اولش رسیده است. میدانستم رفیق قدیمیام خودرویی را که نشان کرده بودم دارد و اصلا از آن استفاده نکرده است. اما زمانی که به پارکینگ خانهاش رفتیم تا بعد از دیدن خودرو، قرارداد را امضا کنیم با یک خودرو رو به رو شدم که چرخهایش را درآورده بود و هر جای چرخ را روی دو آجر و یک الوار سوار کرده است. بدنه خودرو برق میزد. به شوخی گفتم؛ «نکنه تو پارکینگ دزد زده به ماشین و چرخاش رو برده؟!». خندید. گفت؛ «شما اصول نگهداری از خودرویی که میخوای روش سرمایهگذاری کنی رو نمیدونی رفیق! اگه تصمیم داشته باشی برای یه مدت طولانی از ماشین – لوکس و غیر لوکسش فرقی نداره – استفاده نکنی، باید چهار چرخش رو دربیاری تا کشش زمین باعث استهلاکش نشه و مثل یه آدم روی تخت – که منظورش همون الوارها بود – بخوابونی. هر هفته پولیش بزنی و تر و خشکش کنی و هر از چندگاهی هم موتورش رو روشن کنی». گفتم؛ «عجب». از من پرسید که خودرو را برای استفاده شخصی میخواهم بخرم یا برای سرمایهگذاری؟ خوب مشخص بود که من آنقدر پول نداشتم که بخواهم آن خودرو را بخرم و کنار بگذارم و از خودروی دیگری استفاده کنم. بی شک برای استفاده شخصی و علاقه شخصی به نوع برند و امکانات آن خودرو بود که قصد کرده بودم هر طور شده آن را بخرم. اما سوال دوست ماشین بازم من را به فکر فرو برد که اصلا خودروهای لوکسی مانند همین خودرو که جلوی چشمانم خودنمایی میکرد اصلا ارزش خرج کردن پول اضافه را دارند؟ اصلا میشود به این نوع خرید به چشم سرمایهگذاری نگاه کرد؟
بیشتر بخوانید: سرمایهگذاری با پول کم

هر که بامش بیش برفش بیشتر!
بعد از اینکه ماشین را بازدید کردیم و چرخها را به جای خودشان برگرداندیم به بهانه آببندیهای اولیه سوار شدیم. جیر جیر کردن صندلیهای چرم و تو دوزیهای ماهرانه و بوی نو داخل کابین لذت بخش بود. احساس میکردم لباس نو به تن کردم. همه چیز به صورت خودکار و با قبول زحمت فشار دادن چند دکمه به کار میافتاد. سانروف کرومی بالای سرم رنگ خورشید را با کیفیتی متفاوت از آنچه که در خودروهای دیگر دیده بودم به داخل کابین هدایت میکرد. اما امان از سوالی که مثل مار از سوراخ سنبههای مغزم گذر میکرد و کیفم را از خودرو لوکسی که تازه خریده بودم ناکوک میکرد. مدام با خود فکر میکردم که اگر یک چراغ از این خودرو بشکند و یا حتی برف پاککناش عیب پیدا کند چقدر باید خرج کنم؟ نیم نگاهی به دوستم انداختم که لبخند به لب داشت و میدانستم که از سرمایهگذاری که کرده است خوشحال است. یک پارکینگ و خودرویی لوکس که گوشهای در حال استراحت باشد که خرج آنچنانی ندارد. حس دیگری میگفت که خوب قیمت خودرو هر روز بالاتر میرود؛ بنابراین من هم میتوانم خرید خودم را نوعی سرمایه گذاری به حساب بیاورم. اما بی شک باید گفت خودرو یک کالای مصرفی است و زمانی که در حال استفاده از آن هستیم نمیتوانیم به چشم سرمایه گذاری به آن نگاه کنیم. چه برسد به زمانی که با هزار قرض و قوله و این در و آن در زدن ماشین بخریم. هر سال که از عمر خودرو میگذرد، خرجهایی روی دستمان میگذارد. به ناچار یا باید خرجهای هنگفت آن را با جان و دل قبول کنیم و یا به پنج سال نرسیده تلاش کنیم تا خودرو لوکس خود را با خودرو تولید روز دیگری عوض کنیم و مقداری پول نه چندان ناچیز هم بابت معاوضه پرداخت کنیم. باز این سوال که خودروهای لوکس ارزش خرج کردن پول اضافه را دارند؟ به ذهنم خطور کرد. گرچه حال که خودرو را خریده بودم باید از آن لذت میبردم. به این موضوع فکر میکردم که بهتر است آن لحظهای را تصور کنم که به خانه میرسم و خانواده از دیدن خودرو چقدر خوشحال میشوند.
بیشتر بخوانید: سرمایهگذاری چیست؟

استنادات و شواهد در باب محبوبیت خودروهای لوکس
من دست برداشته بودم اما انگار موضوع ارزش داشتن یا نداشتن خودرو لوکس مثل ابر سیاه و همیشه در حال بارش بالای سرم جا خوش کرده بود و هر جا میرفتم میآمد. در اخبار میگفت تعداد خرید و فروش خودروهای لوکس در سالهای اخیر و اصلا خرید خودرو به طور کلی به حجم بالایی رسیده است. یعنی در اموال برخی از خانوادهها دو تا حتی 4 خودرو دیده میشود. حال این خودرو لوکس یا عادی باشد. رقم تکان دهندهای است. تا سالها پیش به خاطر دارم که اگر شخصی خودرویی داشت صبر میکرد تا ماشینش از تکاپو بیافتد؛ بعد تصمیم به خرید خودروی دیگری بگیرد. اما آنچه که میبینم و میبینیم تصویری از ولع خرید خودرو به هر قیمتی است. البته که مزایای داشتن خودرو به نداشتن آن با توجه به کرایههای تاکسیها و کمبود وسایل نقلیه عمومی میچربد. اما موضوع سرمایهگذاری برای اشخاصی مانند من باید طور دیگری تعریف شود. خودرو لوکس خریدن و استفاده کردن از آن را که نمیشود سرمایه گذاری به حساب آورد. من تنها میتوانم در زمان گران شدن خودرو از این موضوع خوشحال باشم که حال که کاری برای کم شدن قیمتها برای هموطنانم از دستم ساخته نیست حداقل یک خودرو در اختیارم هست تا احتیاجات خانوادهام را برآورده کنم. اما برای سرمایه گذاری ترجیح میدهم در بازارهای دارایی دیگری به دنبال راهکار بگردم. از اوراق قرضه گرفته تا طلا و از همه بهتر شاید صندوق های سرمایه گذاری باشند که بتوانند با پول کمی که من و امثال من دارند و بدون نیاز به قرض و زیر بار وام رفتن بتوانند پس اندازهای نقدیمان را به واحدهای سرمایه گذاری تبدیل کنند که در طول زمان با تورم رشد میکنند و البته در زمان رکود هم به راحتی قابلیت نقدشوندگی دارند. بی شک نظرها متفاوت هستند. هر کس میتواند با نگاه به آنچه که در آینده میخواهد تصمیم بگیرد. اما موضوعی که نمیتوان از آن چشمپوشی کرد این است که سرمایهگذاری مناسب میتواند آیندهای را بسازد که ما امروز تنها سعی داریم ادای داشتن آن را دربیاوریم. رویایی که نزد ما است، دیدنش از دور برای دیگران خوشایند است. اما از نزدیک، این ما هستیم که بار وام و قرض و بدهی و اضطراب را به دوش میکشیم.