رضا نیازمند و بنیانگذاری صنایع نوین در ایران

احسان والیان
    • اشتراک‌گذاری
    • 461
    • 0
    رضا نیازمند و بنیانگذاری صنایع نوین در ایران

    رضا نیازمند و همکارانش را به عنوان مردان دهه طلایی اقتصاد ایران می‌شناسند. تغییر صنایع سنتی به مدرن با دستان سازنده او و همکارانش رقم خورد.

    نوروز آمده بود اما هوای کرمانشاه هنوز سرد بود. شکوفه‌های سر درختی تمام تلاش‌شان را می‌کردند تا از غلاف پوسته شاخه درختان بلوط سر بیرون بیاورند و بهار را به دامنه زاگرس بیاورند. اول فروردین بود که نه فقط طبیعت بلکه خانواده نیازمند هم در همان شهر کرمانشاه شاهد تولد فرزندشان بودند و نام او را رضا گذاشتند. رضا هم قرار بود همپای طبیعت این سرزمین رشد و شکوفایی بسیاری داشته باشد و روزی که هیچ کس از وقوع آن خبر نداشت تبدیل به پدر صنایع ایران شود. سال 1300 خورشیدی بود. ایران تازه از تازیانه‌های حمله متفقین آسوده شده بود. همه به پدر رضا نیازمند تبریک می‌گفتند و آرزو می‌کردند که او هم مانند پدرش شود. آقای نیازمند کمک بسیاری در دوران قحطی پس از حمله متفقین به مردم ولایت خود کرده بود و محبوبیت ویژه‌ای داشت. با گذار از دوران کودکی، خانواده نیازمند از تهران مهاجرت کردند. دلیل مهاجرت آنها این بود که او به تحصیل بپردازد و به جایی برسد.

    خانواده نیازمند در اولین قدم خود به اراک مهاجرت کردند و بعد به تهران. در تهران بود که رضا به دبستان صفوی رفت و بعد از دبستان در مدرسه علمیه تهران توانست سیکل اول و سیکل دوم را دریافت کند. جوان باهوش و با پشتکاری بود و به همین خاطر توانست در دانشگاه ایران و آلمان که بعد به هنرسرای عالی تهران تغییر نام داد، مدرک مهندسی و ذوب فلزات را بگیرد.

    رضا نیازمند در جوانی

    سال 1300 که سال تولد رضا نیازمند بود تا سال 1322 به سرعت گذشت و حالا رضا از طرف دولت به عنوان مهندس تعمیرات مکانیکی در معادن انارک استخدام شده بود. دو سال گذشت و کار سخت معدن از او مهندس کاربلدی ساخته بود. دو سال بعد به عنوان مدیر فنی و معاون کارخانجات ونک انتخاب شد. رضا نیازمند زمانی به مدیریت این کارخانجات درآمد که اوضاع مالی مجموع کارخانه‌های ونک چندان خوب نبود. او برای این‌که جلوی تعطیل شدن کارخانه‌های نساجی ونک را بگیرد، اقدام به ساخت قطعات یدکی کرد و دستگاه‌های نساجی را دوباره احیا کرد.

    رضا پا را فراتر گذاشت و با این‌که هنر مدیریت را داشت، باز به آمریکا رفت تا در دانشگاه نیویورک درس مدیریت بخواند. سال 1327 خورشیدی تا 1329 در آمریکا بود که با شنیدن خبر بیماری مادرش به ایران برگشت. بازگشت او با تاسیس سازمان برنامه هم‌زمان بود. سازمان برنامه برای این‌که بتواند برنامه مدونی برای آینده ایران ارائه کند از مهندسین خارجی که با نام «مشاوران ماوراء بحار» شناخته می‌شدند، دعوت کرده بود به ایران بیایند و برنامه‌هایی برای گسترش تمام ابعاد صنعتی و آموزشی ایران تهیه کنند. ارتباط حضور این مشاوران در ایران با رضا نیازمند که تازه از آمریکا به ایران برگشته بود در این است که از رضا نیازمند به عنوان کسی که به زبان انگلیسی تسلط داشت، خواسته شده بود تا به عنوان مترجم و مهندس ناظر در کنار مهندسین آمریکایی باشد.

    جالب است بدانیم که اولین برنامه‌ای که این مهندسین اجرا کردند و رضا نیازمند هم در آن مشارکت داشت، ساخت سد کرج بود. رضا نیازمند هوش و استعداد تحسین برانگیزی داشت و به همین خاطر بود که مهندسین آمریکایی هر روز به او موضوعاتی را می‌آموختند تا بتواند برای آینده کشور برنامه ریزی کند. تمام آموزش‌های رضا نیازمند زیر نظر ترنبرگ بود. در نهایت، قرارداد ترنبرگ و مشاوران‌اش تمام شد و آنها باید به آمریکا برمی‌گشتند. ترنبرگ از نیازمند راضی بود و پیشنهاد کرده بود که کار برنامه‌ریزی کشور را به او بسپارند. عطشی که رضا نیازمند برای یادگیری داشت، هر زمان در او بیش‌تر می‌شد. به همین خاطر برای تحصیل در رشته مدیریت صنعتی، دوباره به آمریکا رفت.

    او نه با بودجه دولتی بلکه با دریافت بورسیه «فولبرایت» به آمریکا رفت و در دانشگاه سیراکیوز مشغول به تحصیل شد. سال 1335 خورشیدی بود که با تمام شدن دوران تحصیل‌اش به ایران بازگشت و مشاور جرج فرای در سازمان برنامه شد. هیئت مشاوره جرج فرای به ایران آمده بود تا مدیریت صنعتی نوین را به اعضای سازمان برنامه بیاموزد. دعوت کننده این هیئت آمریکایی ابوالحسن ابتهاج بود. جرج فرای هم مانند ترنبرگ به سازمان برنامه پیشنهاد کرد که بعد از دوره مدیریت صنعتی نوین از توانایی‌های رضا نیازمند بهره‌مند شوند. به همین ترتیب بود که رضا در سال 1338 خورشیدی به عنوان رئیس هیئت مدیره مشترک شرکت نساجی ایران انتخاب شد و شرکت بزرگ هشت هزار نفره‌ای را از 10 سال زیان درآورد و دوباره کارخانه نساجی را رونق بخشید. نه فقط کارخانجات نساجی بلکه تولید کارخانه سیمان ری و توسعه آجر نسوز امین آباد را با تحقیق و بررسی‌های شبانه‌روزی دوباره زنده کرد و با مدیریت دقیق توانست آن‌ها را به سود سرشار برساند.

    سال 1341 بود که به عنوان رئیس هیئت مهندسین و لیسانسیه‌های فنی ایران برگزیده شد. سپس رییس مرکز راهنمایی صنایع شد و با توانایی که داشت توانست کارخانه‌داران را که با روش مدیریت صنعتی نوین آشنا نبودند آموزش دهد و تغییرات نوین صنعتی را در تمام ابعاد صنایع ایران رواج دهد. به این ترتیب بود که این مرکز به نهادی مستقل تبدیل شد و به «سازمان مدیریت صنعتی» تغییر نام داد. همان سال‌ها بود که تصمیم گرفته شد تا وزارتخانه‌های صنایع و معادن و اقتصاد با هم ادغام شوند و به یک وزارتخانه جدید تبدیل شوند به نام وزات اقتصاد. معاونت صنعتی و معدنی این وزارتخانه جدید از طرف دکتر علیخانی به رضا نیازمند پیشنهاد شد. او با پذیرفتن این جایگاه به ارائه مجوز برای صنایع اتومبیل‌سازی، اتوبوس‌سازی و کامیون‌سازی و لوازم خانگی و لوازم الکتریکی پرداخت. سال‌های 1342 و 43 در هیئت مدیره سازمان بهره‌وری آسیایی توکیو مشغول به کار شد و به درخششی رسید که به او نشان درجه یک طلا دادند. سال ‌های بعدی بود که رضا نیازمند به چاپ کتاب و مقالات و مجلات فنی پرداخت. در این زمینه هم درخشید و همین درخشش باعث شد تا به او سمت ریاست دانشگاه آریامهر که امروز با نام دانشگاه شریف شناخته می‌شود پیشنهاد شود ولی او این سمت را قبول نکرد. تا سال 1357 به عنوان یکی از اعضای هیئت امنای دانشگاه آریامهر فعالیت می‌کرد.

    سال‌های 1343 تا 1357

    از سال 1342 تا 1357 در زندگی حرفه‌ای رضا نیازمند اتفاقات بسیاری افتاد. کاری که رضا نیازمند در سال 1346 برای ایران انجام داد از درخشان‌ترین خدمت‌هایی است که هر شخص می‌تواند به کشورش تقدیم کند. او در این سال اقدام به تاسیس سازمان گسترش و نوسازی کرد و بعد از آن، قرارداد ذوب آهن اصفهان را منعقد کرد. پس از آن بود که رضا نیازمند به عنوان مأمور گسترش و نوسازی ایران انتخاب شد و اساسنامه سازمان گسترش و نوسازی را نوشت. او 4 کارخانه ماشین‌‎سازی اراک، ماشین‌سازی تبریز، تراکتورسازی تبریز و آلومینیوم اراک را راه‌اندازی کرد. دانش فنی برای راه‌اندازی این کارخانجات را از کشورهای رومانی، روسیه، چکسلواکی و لهستان به دست آورده بود. رضا نیازمند نشان درجه اول آبادانی و پیشرفت را دریافت کرد. روحیه متواضع رضا نیازمند هم مثال زدنی بود. او به محض افتتاح هر کدام از کارخانه‌هایی که راه‌اندازی می‌کرد، از سمت مدیریت آن کارخانه استعفا می‌داد و برنامه توسعه جدیدی را شروع می‌کرد. بعد از این 4 کارخانه، برای افتتاح مس سرچشمه کرمان به آمریکا رفت تا با شرکت آناکاندا قرارداد ببندد. 4 سال زحمت کشید و کارخانه ذوب مس را راه‌اندازی کرد و بعد از این‌که همه کارها روی غلتک افتاد از سمت مدیریت این کارخانه هم استعفا داد.

    کشف اورانیوم در ایران

    بعد از راه‌اندازی صنایعی که نام برده شد، نوبت به همکاری با سازمان انرژی اتمی و تاسیس شرکت یوریران رسیده بود. رضا نیازمند با خرید اورانیوم توانست سوخت 17 سال نیروگاه اتمی بوشهر را تامین کند. او برای این‌که بتواند اورانیوم را از خاک ایران تامین کند اقدام به عملیات ژئوفیزیکی و تحقیقاتی برای کشف اورانیوم کرد. او نه فقط از شاه ایران بلکه از شاه سوئد هم به خاطر ارائه راهکارهایی برای بهبود صنایع سوئد نشان شوالیه گرفت. سال 1357 بود که دوباره به آمریکا رفت و در رشته مدیریت بازرگانی دکتری گرفت. این میزان تلاش رضا نیازمند برای داشتن ایران آباد بود و برای کارگرانی که بیکار نباشند. او برای بی نیازی کشور در تولید تلاش می‌کرد. وی کارخانه‌های زیادی را از زیان‌دهی درآورد و به سودآوری رساند.

    رضا نیازمند و همکاران‌اش توانستند تجار ایران را به کارخانه داران و تولیدکنندگان تبدیل کنند. دکتر رضا نیازمد از تکنوکرات‌های ایران به حساب می‌‎آید که ایران صنعتی نوین را پایه گذاری کرد. رضا نیازمند و همکارانش را به عنوان مردان دهه طلایی اقتصاد ایران می‌شناسند. تغییر صنایع سنتی به مدرن با دستان سازنده او و همکارانش رقم خورد. او که در 18 آذر سال 1397 در سن 90 سالگی به دیار باقی شتافت، در طول زندگی پربارش از هیچ تلاشی برای داشتن ایران بهتر فروگذار نبود.