معمای زندانی چیست و چه آثار اقتصادی دارد؟
- اشتراکگذاری
- 691
- 0
یکی از مشکلاتی که شبیه به معمای زندانی است، وقتی رخ میدهد که یک منبع طبیعی یا مشترک در دسترس افراد وجود داشته باشد. برای مثال کنتور مشترک آب یا برق در یک مجتمع را در نظر بگیرید. کار مناسب این است که همه مصرف بهینه داشته باشند تا بتوانند در آینده هم به مصرف ادامه دهند و هزینه معقولی نیز در ازای آن پرداخت کنند. اما وقتی کنتور مشترک است، همه این انگیزه را دارند که مصرفشان را بیشتر از حد بهینه نگه دارند و دیگران کمتر مصرف کنند.
فرض کنید همراه با یکی از همکارانتان به کشور بیگانهای رفتهاید. یک مرتبه پلیس سر راه شما قرار میگیرد و به دلیلی بازداشتتان میکند. هر دوی شما را به دو اتاق مجزا میبرند و به شما اتهام میزنند. از شما میخواهند به آن اعتراف کنید. شرایطی که به شما پیشنهاد میکنند این است که اگر شما اعتراف کنید و همکارتان به آن جرم اعتراف نکرده باشد، شما آزاد میشوید و او با 6 ماه زندان روبرو میشود. اگر شما سکوت کنید و او اعتراف کند، او آزاد میشود و شما 6 ماه زندانی میشوید. اگر هر دو به این گناه نکرده اعتراف کنید، هر کدام 4 ماه زندانی میشوید و دست آخر اگر هیچ کدام اعتراف نکنید، هر یک از شما را تا یک ماه در بازداشت نگه میدارند. شما چه کار خواهید کرد؟ حدس بزنید نتیجه چه خواهد شد؟
معمای زندانی و تصمیمگیری اشتباه
مسالهای که در بالا به آن اشاره کردیم، به عنوان «معمای زندانی» معروف است و گاهی نیز از آن با نام «دوراهی زندانی» یاد میشود. منظور از این مثال آن است که گاهی شما در شرایطی قرار میگیرید که نتیجه کارتان به کاری که کس دیگری انجام میدهد، بستگی دارد. مثلا در بالا تنها با سکوت شما در برابر گناه نکرده تبرئه نمیشوید. در واقع، اگر تنها خودتان درگیر مساله بودید، با اعتراف نکردن فقط یک ماه بازداشت میشدید، اما حالا اگر طرف دیگر اعتراف کند، شما حتی ممکن است 6 ماه به زندان بیفتید. از طرف دیگر، شما حتی این گزینه را دارید که با اعتراف سریعتر از دیگری، خودتان را آزاد کنید، هرچند این کار اخلاقی نیست. اما میدانید در نهایت چه اتفاقی میافتد؟ طرف دیگر هم همین فکرها را میکند. بنابراین در شرایطی که اعتماد بالایی بین شما برقرار نباشد، احتمال زیادی دارد هر کدام اعتراف کنند. چون هم انگیزه آزاد شدن دارند و هم ترس از اعتراف دیگری و طولانی شدن دوره زندانشان. به این ترتیب، نتیجه در این حالت، اعتراف هر دو و 4 ماه زندانی شدن برای هر کدام خواهد بود. اما مساله میتوانست جور دیگری رقم بخورد. اگر بین شما اعتماد بالایی وجود داشت، هر کدام فقط یک ماه زندانی میشدند و این نتیجه بهتری نسبت به حالت قبل بود.
چرا معمای زندانی برای ما ضرر دارد؟
هدف شما از اعتراف کردن در مثال بالا این بود که دوره زندانی شدن خود را کوتاه کنید، اما این کار شما برعکس موجب شد بیشتر هم زندانی شوید. چنین مثالی در دنیای واقعی سخت اتفاق میافتد اما واقعیت این است که مشابه آن در زندگی زیاد است. در واقع، تصمیمگیری در چنین شرایطی به اطلاعات شما از تصمیمات سایرین ارتباط دارد. هر جا که بین شما و سایر عوامل موثر بر کاری اعتماد بالایی وجود نداشته باشد یا به وجود نیاید، ممکن است تصمیمی غیربهینه گرفته شود. در چنین شرایطی اگر سازوکاری ایجاد شود که دو نفر با هم همکاری کنند، آنها به نتیجه بهتری دست پیدا میکنند. این سازوکار بهینه میتواند دوستی باشد یا عقد یک قرارداد پیش از آن که اتفاقاتی بیفتد.
مثالهای دیگری از معمای زندانی در زندگی عادی
مهمترین مثالها در این زمینه وقتی است که یک منبع طبیعی یا مشترک در دسترس شما و برخی افراد دیگر وجود داشته باشد. یک مثال ساده کنتور مشترک آب یا برق در یک مجتمع است. کار مناسب این است که همه مصرف بهینه داشته باشند تا بتوانند به مصرف آن ادامه دهند و هزینه معقولی هم در ازای آن پرداخت کنند. اما وقتی کنتور مشترک است، همه این انگیزه را دارند که مصرفشان را بیشتر از حد بهینه نگه دارند و دیگران کمتر مصرف کنند. اما عملا چنین موضوعی تبدیل به مسابقه مصرف میشود و هزینه همه را بالا میبرد. یک مثال دیگر مراتع کشاورزی است. همه دوست دارند از منافع مراتع مشترک استفاده کنند و دیگران کمتر از آنها استفاده کنند. وقتی سازوکاری مناسب وجود نداشته باشد، سرعت استفاده از این مراتع بالا میرود و حتی ممکن است این مراتع از بین بروند و همه از مصرف آنها محروم شوند.
اثرات معمای زندانی برای سرمایهگذاری و کسب و کار
یکی از مثالهای معمای زندانی در جهان واقعی و کسبوکار وقتی است که دو رقیب در بازار با هم رقابت میکنند. خیلی وقتها در بازارها دو رقیب عمده وجود دارند. مثلا در صنعت نوشیدنی جهان، پپسی و کوکاکولا؛ اپل و سامسونگ در صنعت تلفن همراه. فرض کنید یکی از شرکتهای بزرگ بخواهد در رقابت با دیگری قیمت محصولات خود را کاهش دهد. در این صورت دیگری هم برای این که بخواهد سهم بازار خود را حفظ کند، قیمت محصولات خود را کاهش میدهد. این کار میتواند به کاهش سود هر دو شرکت بینجامد. این کار در واقع به معنی آن است که این دو شرکت از هدف اصلی خود که بیشینه کردن سود است، دور شدهاند. چنین موضعی از سوی مدیران شرکتها روی سهام آنها هم تاثیر میگذارد و سرمایهگذاران آنها را با مشکل روبرو میکند. از طرف دیگر، یک اتفاق دیگر هم میتواند رخ دهد. اگر یک شرکت به هر دلیلی نتواند قیمتش را کم کند و سهم بازار را از دست بدهد هم ممکن است با کاهش سودآوری روبرو شود، زیرا تقاضای محصولات آن کم شده است. این مسالهای است که اطلاع از آن میتواند روی تصمیمات سرمایهگذاری شما نیز تاثیر بگذارد.