درس‌هایی از ناکامی یک نویسنده بزرگ در بازارهای سرمایه‌گذاری

امیر شاملویی
    • اشتراک‌گذاری
    • 210
    • 0
    درس‌هایی از ناکامی یک نویسنده بزرگ در بازارهای سرمایه‌گذاری

    مشکل شکست‌های کوچک این است که تحمل آنها آسان است تا این که به شکست‌ها و زیان‌های بزرگ منجر می‌شوند. در دنیای فاینانس و تامین مالی، هیچ چیزی مانند امید ابدی به نظر نمی‌رسد. وقتی 5 درصد ضرر می‌کنیم، نسبت به آن بی‌تفاوت هستیم تا به 10 درصد می‌رسد. وقتی به 20 درصد می‌رسد، می‌ترسیم و وقتی بیشتر می‌شود، وحشت بر ما حاکم می‌گردد.

    وقتی پولتان را وارد یک گزینه سرمایه‌گذاری می‌کنید، انتظار دارید در آینده ثروتمندتر شوید. اما اگر نتایج طبق انتظارتان پیش نرفته و حاصل آن ناامیدتان کند، از پذیرفتن این که اشتباه کرده‌ایم، نفرت داریم. به دلیل تمایل طبیعی ما به حفظ گزینه‌های بازنده به مدت طولانی‌تر از آنچه باید نگاه می‌داشتیم، پذیرش شکست را به تعویق می‌اندازیم و این موارد آزاردهنده را از خود دور نگه می‌داریم.

    مشکل شکست‌های کوچک این است که تحمل آنها آسان است تا این که به شکست‌ها و زیان‌های بزرگ منجر می‌شوند. در دنیای فاینانس و تامین مالی، هیچ چیزی مانند امید ابدی به نظر نمی‌رسد. وقتی 5 درصد ضرر می‌کنیم، نسبت به آن بی‌تفاوت هستیم تا به 10 درصد می‌رسد. وقتی به 20 درصد می‌رسد، می‌ترسیم و وقتی بیشتر می‌شود، وحشت بر ما حاکم می‌گردد. اینجاست که آدرنالین در 100 میلیون سلول عصبی ما ترشح می‌شود. هیپوتالاموس ما سیستم «جنگ یا فرار» را در ما به راه می‌اندازد که تفکر عقلایی را به تعلیق درمی‌آورد. هر چه ضررتان عمیق‌تر شود، بیرون آمدن از این چاله دشوارتر می‌شود. اگر سرمایه‌گذاری شما 80 درصد ضرر کرده باشد، باید 400 درصد سود کنید تا پولتان برگردد. یادتان باشد دلیلی ندارد اگر سهامتان 80 درصد افت کرده، بیشتر هم افت نکند. حتی گاهی اوقات ممکن است این سهام دیگر به سطح سابق خود برنگردند.

    ماجراهای مارک تواین و ناکامی‌‎های سرمایه‌گذاری

    اغلب افراد مارک تواین را با داستان‌هایش از ماجراهای هاکلبری فین گرفته تا ماجراهای تام سایر و شاهزاده و گدا می‌شناسند. با این حال، او در سرمایه‌گذاری هم سابقه دارد. برخی از فعالان بازار سرمایه در زمان وی، او را سرمایه‌گذار بسیار بدی می‌دانند. او که یکی از پردرآمدترین نویسندگان آمریکا بود، پول‌هایش را در سرمایه‌گذاری‌های ترسناک از دست داد. او قانون در چاله افتادن را از یاد برده بود که می‌گوید: «اگر در چاله‌ای افتادی، دست از کندن بیشتر بردار». او پولش را روی چیزهایی سرمایه‌گذاری می‌کرد که امیدوار بود، روزی برایش کارساز شوند.

    مارک تواین شمار زیادی از سرمایه‌گذاری‌های ناکام مانده داشت. او سعی کرد معدن طلایی برای خودش دست و پا کند. اما این کار را با منابع و وسایلی که کافی نبود انجام داد. اما این تنها شکستش نبود. او پولش را در شرکت بخار نیویورک که قصد داشت موتورهای بخار را بهبود دهد، سرمایه‌گذاری کرد. البته این شرکت هم در کارهایش شکست خورد. وی در کارهای دیگری مانند یک استارت‌آپ شرکت بیمه هم نقش داشت. علاوه بر این موارد، او بخشی از سرمایه‌اش را صرف خرید سهام و فروش آن در زمان نامناسب کرده بود. در یک مورد او سهامش را به قیمت هر سهم 78 دلار خرید و به قیمت 12 دلار فروخت. اما به فهرست اشتباهاتش باید یک نکته دیگر هم اضافه کرد: او سهام تلفن شرکت الکساندر گراهم بل را که به وی پیشنهاد شده بود نخرید. سهام شرکت بل در مدت کوتاهی رشد خوبی کرد و وی از آن بازماند.

    از ناکامی تا استندآپ کمدی : حکایت یک سفته‌باز ناکام

    مارک تواین در سن 59 سالگی و پس از ناکامی‌های فراوان در سرمایه‌گذاری تلاش کرد تا بدهی‌های خودش را به طلبکارانش بپردازد. برای این که از چاله‌ای که کنده بود خارج شود، به سراسر دنیا سفر کرد و یک تور استندآپ کمدی اجرا کرد. او در ایالات متحده، استرالیا، نیوزیلند، هند، آفریقای جنوبی و اروپا این کار را به انجام رساند. تا سال 1898 او قرض‌هایش را پرداخت کرده بود و دنبال ماجراجویی‌های جدیدی بود. درست است که قرض‌هایش را ادا کرد اما سفته‌بازی وی هرگز فروکش نکرد.

    درس‌هایی از ناکامی‌های مارک تواین

    می‌دانیم که ریسک و بازدهی همیشه همراه با هم حرکت می‌کنند. مهمترین چیزی که هنگام سرمایه‌گذاری باید بدانید این است که زیان‌هایتان را قابل مدیریت نگه دارید. بهترین راه برای اجتناب از زیان‌های چشمگیر این است که قبل از سرمایه‌گذاری میزانی را که حاضرید از دست بدهید انتخاب کنید. به عبارت دیگر برای خودتان حد ضرر تعیین کنید. این حد ضرر می‌تواند پولی یا به صورت درصدی باشد. در برخی شرایط ما به جای تصمیم‌گیری با منطق، از روی ترس یا برخی احساسات دیگر تصمیم می‌گیریم. این موضوع می‌تواند برای ما شکست‌هایی در پی داشته باشد. علاوه بر این، علت‌های دیگر ناکامی مارک تواین این بود که در جاهایی که نباید سرمایه‌گذاری کند، سرمایه‌گذاری طولانی‌مدت می‌کرد و در جاهایی که باید سرمایه‌گذاری می‌کرد و آینده‌دار بودند، بی‌عمل بود. اگر دانش کافی از بازارها ندارید وارد چنین بازارهای پرریسکی نشوید یا از طریق سرمایه‌گذاری غیرمستقیم عمل کنید.

    آخر و عاقبت نویسنده داستان ما

    اما شاید به سرنوشت مارک تواین علاقمند شده باشید. چند سال بعد، او با امید فراوانی 16 هزار دلار را در یک شرکت سازنده صندوق‌داری مکانیکی سرمایه‌گذاری کرد. پس از 8 ماه، بدون آنکه نتیجه‌ای بگیرد و پس از وعده‌های پشت سر هم، اتفاقی مثل سال‌های قبل رخ داد. تواین از این سرمایه‌گذاری هم چشم پوشید. این بار هم درسش را آموخت.

    تازه‌ترین‌ها