مالی رفتاری چیست؟
- اشتراکگذاری
- 713
- 0
مالی رفتاری به این موضوع اشاره میکند که مدلسازیهای اقتصادی در بسیاری مواقع بصورت واقع بینانه نمیتواند سمت و سوی معاملات افراد را پیشبینی کند، زیرا افراد از لحاظ رفتاری و روانی تحت تاثیر یک سری عوامل قرار خواهند گرفت.
تمام اقتصاددانان برای تحلیل اقتصادی فرضیاتی را برای مردم در نظر میگیرند. واقعی بودن این فرضیات چندان اهمیت ندارد. در واقع، از این فرضیات برای پیشبینیها و ساختن مدلهای اقتصادی استفاده میشود. بنابراین، اقتصاددانان آنها را بسیار ساده و به دور از پیچیدگیهای دنیای واقعی در نظر میگیرند.
دانشمندان اقتصاد رفتاری، از طرفی دیگر باور دارند که بسیاری از این فروض غیرواقعی، سادهانگارانه و اغلب غلط هستند. همچنین، آنها بیان میکنند که این فروض غلط منجر به عدم دقت مدلهای اقتصادی و روابط علت و معلولی استنتاج شده از آنها میشوند.
اقتصاد رفتاری چیست؟
به صورت کلی اقتصاد رفتاری به جستجوی روشی برای دقیقتر و عملیتر کردن مدلهای اقتصادی میپردازد. در واقع، هدف اقتصاد رفتاری نزدیکتر کردن تحلیلهای اقتصادی به دنیای حقیقی است. همچنین اقتصاد رفتاری، موضوعاتی پیرامون انگیزهها، تحلیل هزینه و فایده، علت و معلول و کارایی اقتصادی را نیز بررسی میکند.
اقتصاد رفتاری با در نظر گرفتن نگرشهای برگرفته شده از روانشناسی، علوم اعصاب، جامعهشناسی، سیاست و حقوق به غنیتر کردن علم اقتصاد کمک میکند. در نتیجه، تحلیلهای اقتصادی متنوعتر و مفیدتر خواهند بود زیرا بر اساس فروض واقعیتری پایه گذاری شدهاند. در اقتصاد رفتاری، انسانها ماشینهایی محاسبهگر به شمار نمیروند بلکه آنها را تصمیمگیرندگانی در نظر میگیرند که با توجه به شوق و منطق خود دست به عمل میزنند.
احساسات نقش پررنگی را در تصمیمگیری افراد ایفا میکنند و اقتصاد رفتاری از تاثیر آنها غافل نیست. در مدلسازی اقتصاد نقش احساسات عموماً نادیده گرفته میشود. بعضی از حامیان اقتصاد رفتاری بیان میکنند که احساسات با ظرفیت انسانها برای اتخاذ تصمیمات هوشمندانه در تضاد هستند. سایر آن ها باور دارند که ترکیب احساسات و تجربههای قبلی میتواند نقش مثبت و قابل توجهی را در تصمیمگیری افراد ایفا کند.
مالی رفتاری چیست؟
یکی از پایه های اصلی علم اقتصاد در این مورد است که انسانها در مسائل اقتصادی سعی می کنند همواره تصمیماتی بگیرند که آنها را به سمت تصمیمات منطقی و عقلانی در نتیجه ثروت بیشتر سوق دهد. به این معنی که آنها تصمیماتشان را بر پایه اطلاعات، سیگنالها و نشانههایی که از محیط اطرافشان میگیرند انجام میدهند. بنابراین حداکثر تلاش خود را میکنند تا تصمیمات منطقی و اقتصادی بگیرند. اما از طرف دیگر نمونههای بیشماری وجود دارد مبنی بر این که در هر نوع تصمیمی که ما میگیریم عواطف و احساسات نقش بسیار تعیین کنندهای دارند.
گاهی اوقات یک انسان منطقی که قرار بود در مسائل اقتصادی تصمیمات درست، قابل پیشبینی و منطقی بگیرد برعکس عمل میکند و بیشتر تصمیماتی که میگیرد غیرمنطقی و غیر قابل پیشبینی است. شاخهای از علم اقتصاد با نام مالی رفتاری سعی میکند با ترکیب نظریههای روانشناسی در کنار نظریههای پایهای علم اقتصاد به توجیه این پارادوکس بپردازد.
در واقع مالی رفتاری به کاربرد روانشناسی در مباحث مالی میپردازد و با بررسی رفتار سرمایهگذاران تاثیرات این رفتارها را بر بازارهای مالی مورد بررسی قرار میدهد. این حوزه در دهههای اخیر در پاسخ به کاستیهای نظریه مدرن مالی در توضیح رفتارهای مشاهده شده در سرمایهگذاران و بازارهای مالی پدید آمده است.
شاخه مالی رفتاری در علم اقتصاد یک شاخه نوپاست و میخواهد دلایلی پیدا کند تا توضیح دهد که چرا انسانها در مسایل اقتصادی تصمیمات غیرمنطقی میگیرند.
مهمترین سوگیریهای مالی رفتاری
اعتماد بهنفس بیش از حد
اعتماد به نفس بیش از حد یا فرا اعتمادی بیان میکند که افراد همواره تواناییهای خود را در پیشبینی بازار و انتخاب سهام پربازده بیش از آنچه هست برآورد میکنند. این پدیده میتواند منجر به فاصله گرفتن سهام از ارزش ذاتی آن شده و بهعلاوه سرمایهگذاران را وادار به خرید و فروش بیش از اندازه سهام و پرداخت هزینههای اضافی کند.
ریسک گریزی
ریسکگریزی به این معناست که افراد تنها در صورتی حاضر به پذیرش ریسک میشوند که پاداش متناسبی دریافت کنند. در مدلهای مالی ریسکگریزی معمولاً به صورت متقارن وجود دارد، یعنی هم در مورد کسب سود و هم در مورد تحمل زیان. درحالیکه نظریههای مالی رفتاری بر این باورند که ریسکگریزی در حال سود و زیان با یکدیگر متفاوت است. بهطور خاص افراد به یک زیان مشخص وزن بسیار بیشتری نسبت به سود مشابه میدهند.
تایید
سرمایهگذاران پس از اتخاذ یک تصمیم مثلاً خرید یک سهم عمدتاً تمایل دارند اطلاعاتی دریافت کنند که تصمیم آنها را تایید میکنند و اطلاعاتی که تصمیم آنها را زیر سوال میبرد، نادیده میگیرند.
دیدگاه محدود
به علت ديد بسته يا محدود، برخی سرمايهگذاران در حالت زيان قرار میگيرند. دلايل متعددی سرمايهگذاری را درچنين وضعیتی قرار میدهد. يكی از مهمترين علل آن، فقدان يا بیتوجهی به ابزارهاي كمّی در ارزيابی سرمايه گذاریهاست، به بيان ديگر ابزاری جهت ايجاد ديد وسيع يا وجود نداشته يا به آن توجه نشده است. در نتيجه میتوان گفت همه آنچه را كه بايد، نمیتوان ديد. از ديگر دلايل میتوان به داشتن ديد كوتاه مدت برخی سرمايه گذاران اشاره کرد. در حالي كه بعضی سرمايه گذاریها در بلندمدت سودده هستند. در برخی شرايط ديدگاه نزديكبين با گريز از زيان سازگار نيست. از عوامل ديگر زیان کردن هم میتوان تمايل شديد سرمايهگذار به يك سهم خاص و پافشاری به نگهداشتن آن سهم را عنوان کرد. به عنوان مثال برخی افراد گاهی داشتن سهم آن شركت را به سهام ديگر شركتها ترجيح میدهند.
جمع بندی
مالی رفتاری امروزه یکی از گرایشهای علوم اقتصادی به شمار آید و رابطه بسیار نزدیکی با اقتصاد رفتاری دارد. و در واقع مالی رفتاری به تحلیل روانشناختی و رفتاری افراد، سرمایه گذار و معاملهگران بازارهای مالی میپردازد. به این موضوع اشاره میکند که مدلسازیهای اقتصادی در بسیاری مواقع بصورت واقعبینانه نمیتواند سمت و سوی معاملات افراد را پیشبینی کند، زیرا افراد از لحاظ رفتاری و روانشناسی تحت تاثیر یک سری عوامل قرار خواهند گرفت.