چرا و چگونه برخی افراد در سرمایه‌گذاری موفق می‌شوند؟

زندگی یک بازی است. این عبارت جزو جملات طلایی در میان برگه‌های یادداشت‌های میلتون بردلی، یکی از بنیانگذاران معتبر بازی‌های رایانه‌ای است. او می‌گوید هر یک از ما بازی خود را انجام می‌دهیم. حرکات‌مان متفاوت است و به همین ترتیب نتایجی که حاصل می‌شود نیز از یکدیگر متفاوت است. اما سوال اصلی این است که چرا عده‌ای از بازیکنان بازی زندگی به موفقیت‌های بیش‌تری دست پیدا می‌کنند. چگونه عده‌ای می‌توانند به ایده‌آل‌های خود برسند و زندگی موفقی داشته باشند. پیروی از 6 اصل باعث می‌شود تا به فرمول موفقیت دست پیدا کنیم. ری دالیو با دارایی به ارزش 20 میلیارد دلار و صاحب بزرگ‌ترین صندوق سرمایه گذاری در جهان این 6 مرحله را به ما معرفی می‌کند.

مرحله اول، تعیین اهداف

مهم‌ترین اهداف زندگی شما چیست؟ از زندگی چه می‌خواهید؟ این دو سوال را از خودمان بپرسیم. بسیاری از ما بر این عقیده‌ایم که باید آن چه آموخته‌ایم را تا آخر ادامه دهیم تا به موفقیت دست پیدا کنیم. جالب است بدانیم که "ری دالیو" با این عقیده به طور کامل مخالف است. دالیو معتقد است که اول باید بدانیم که اهداف‌مان چیست. سپس در مسیر رسیدن به آن اهداف اقدام به یادگیری مهارت‌هایی بپردازیم که به آن‌ها نیازمندیم.

مرحله دوم، چگونگی دستیابی به اهداف

در میان مراحلی که دالیو پیشنهاد می‌دهد مرحله دوم در پیروی از مرحله اول به این موضوع می‌پردازد که باید برای رسیدن به اهداف خود به طرف یادگیری مهارت‌های موردنیاز حرکت کنید. در این مسیر ممکن است تفکر جمعی مانند یک آفت عمل کند و شما را از حرکت در مسیر خود بازدارد. به همین خاطر باید یک تفکر مستقل نهفته در درون خود پرورش دهید و به آن چه که برای رسیدن به اهداف نیاز دارید بپردازید. ناگفته نماند که دالیو در این مرحله بر این نکته که باید فروتن باشید و تفکر مستقل‌تان باعث مغرور شدن‌تان شود متمرکز باشید.

مرحله سوم، آزمایش نظرات مستقل

در مرحله سوم مسیر موفقیت، دالیو به این نکته اشاره می‌کند که متاسفانه بسیاری از افراد با انتخاب نظریه‌های غلط متحمل اشتباهات و ضررهای بسیاری می‌شوند. در مرحله سوم باید واقع گرایی را مدنظر داشته باشیم و همه چیز را همان‌طور که هست بپذیریم. همه ابعاد مسیر را به صورت عینی و بدون پیش فرض‌های خودسرانه و دور از واقعیت تصور کنیم. دالیو برای این که بتواند نظریه‌های خود را مورد آزمایش قرار دهد از سه مرحله بهره می‌برد؛

1. فرهنگ شفافیت

ری دالیو در شرکت موفق خود سعی می‌کند قسمتی از زمان هر جلسه را برای ارائه نظرات بدون هیچ گونه محدودیت قرار دهد. جلسات "طوفان ایده" بهترین ایده برای به اشتراک گذاشتن نظریه‌های هر فرد است. اما ری دالیو یک گام فراتر رفته و توانسته کسانی را که از نظر دادن و مشارکت کردن فراری هستند را به میدان بیاورد.

2. اشتراک گذاری نظرات

یکی از هوشمندی‌هایی که دالیو به خرج می‌دهد این است که افراد باهوش را فرا می‌خواند تا او و نظریه‌هایش را به چالش بکشد. بسیاری از افراد صرفا از شنیدن تعریف و تمجید استقبال می‌کنند. در صورتی که نقد نظریه بهترین راه برای راستی آزمایی و کاربردی بودن آن است. تا زمانی که یک نظریه به لحاظ منطقی از تمامی ابعاد مورد نقد و بررسی قرار نگیرد، برای ادامه مسیر موفقیت نمی‌توانیم با خیال راحت به آن تکیه کنیم.

3. به چالش کشیدن عقاید

هیچ کس بهتر از ما از نظریه‌ها و ایده‌های‌مان خبر ندارد. همیشه باید تا حد معقولانه‌ای نسبت به نظریه‌های‌مان بدبین باشیم و مدام آن‌ها را به چالش بکشیم. این کار به این معنا نیست که نظریه خود را به طور کامل کنار بگذارید. به چالش کشیدن نظریه و عقاید برای این است که اگر متوجه شدید که نظریه‌تان همچنان خام است باز باید به دنبال جمع آوری اطلاعات و پروراندن ایده و نظریه خود بروید.

مرحله چهارم، غلبه بر دردهای روانشناختی

یکی از دردهای روانشناختی که در مسیر موفقیت، به ویژه در مسیر سرمایه گذاری، پیش روی ما است اصطلاحی به نام "درد ضرر" است. باید اعتراف کرد که درد ضرر بسیار تاثیر گذارتر از رضایت در کسب بازده است. با توجه به این دردهای روانشناختی، بسیاری از افراد به جای غلبه بر ترس‌ها و دردها به راهکار "جنگ یا گریز" روی می‌آورند. باید گفت که نه جنگیدن بی مورد در مسیری که مدام برای ما ضرر به همراه دارد درست است و نه گریز. در مسیر موفقیت این احتمال بسیار وجود دارد که به دردهایی دچار شویم. در چنین مواقعی باید منعطف و اصلاح پذیر عمل کنیم و با لحظه‌ای توقف باید به اصلاح مواردی بپردازیم که موجب بیش‌تر شدن ترس‌ها و دردهای روانشناختی می‌شوند.

مرحله پنجم، مرحله اجرا

حال که از استقلال نظریه‌های خود مطمئن شدیم و آزمایش‌های لازم را انجام دادیم، نوبت به وارد کردن نظریه‌ها به دستگاه اجرایی زندگی‌مان می‌رسد. در مرحله اجرایی باید هم به عنوان ناظر عمل کنیم و هم به عنوان یک شرکت کننده؛ مانند یک ناظر باید به عملکرد دستگاه اجرایی خود نظارت داشته باشیم و مانند یک شرکت کننده به یکی از اجزا دستگاه اجرایی زندگی تبدیل شویم و کار کنیم.

بیشتر بخوانید: تورم چیست، چطور ایجاد می‌شود و چه آثاری روی سرمایه ما دارد؟

مرحله ششم، موتورها را روشن کنید!

حالا وقت آن رسیده تا موتورها را روشن کنیم و حرکت را آغاز کنیم. بعد از این همه چالش، حالا نوبت به آن رسیده که بدانیم برنامه هر روزمان به چه شکل است و باید از کجا شروع کنیم. برنامه‌ها را روزانه جلو ببرید و نیم نگاهی هم به اهداف خود داشته باشید تا از مسیر اصلی جدا نشوید. نتیجه گرا بودن و انجام منظم فعالیت‌های روزانه کلید مسیر رسیدن به موفقیت است.