راه های فرار از استیصال

4 گام برای غلبه بر احساس درماندگی

احسان والیان
    • اشتراک‌گذاری
    • 174
    • 0
    4 گام برای غلبه بر احساس درماندگی

    همه ما گهگاه احساس ناامیدی می‌کنیم. توده‌ای در گلوی‌مان شکل می‌گیرد و بغض و خفگی، دلتنگی‌مان را تشدید می‌کند. احساس درماندگی به سمت‌مان هجوم می‌آورد. می‌خواهیم فرار کنیم اما یک دیوار بزرگ مانع می‌شود. احساس درماندگی و استیصال ممکن است از صبحگاه با ما از تختخواب جدا شود و به همراه ما به دفتر کار بیاید و موجبات مشاجره با رئیس و همکار کناردستی را فراهم کند. حال که دارید این احساس ناخوشایند را به حالت مکتوب می‌خوانید ممکن است غمی به صورت‌تان نشسته باشد. اما به یاد داشته باشیم که در کنار این هیولاهای پنهان که کارشان بر هم زدن تمرکز ما و نرسیدن به موفقیت است به‌راحتی به دست قهرمانی به نام هوش هیجانی که اتفاقاً، او هم در درون ما زندگی می‌کند نابود خواهند شد. قبل از این‌که با فریادی از بغض خفه کن همه چیز را به هم بریزید – با راهکارهایی که مرور خواهیم کرد – هوش هیجانی خود را فعال کنید.

    سرمایه گذاری آنلاین با کیان دیجیتال

    اولین قدم، واقعیت را قبول کنیم

    قبول نکردن واقعیت باعث می‌شود نتوانیم هوش هیجانی خود را به کار بیندازیم. اولین قدم برای مقابله با احساس درماندگی این است که بپذیریم احساس درماندگی می‌کنیم. تا زمانی که پیش خودمان اعتراف نکنیم که احساس را داریم، همین‌طور به پسرفت و عدم تمرکز روی کار و تجارت و حتی زندگی شخصی‌مان ادامه خواهیم داد. شناخت احساسات باعث می‌شود راهی برای آن بیابیم و برای مقابله با آن – قبل از هر چیز و یا هر کس – از هوش هیجانی‌مان استفاده کنیم.

    دومین قدم، باور استعدادهای بالقوه

    استعدادهای بالقوه، پتانسیل و یا هر نام دیگری. نیروهای درونی ما می‌توانند بیش از هر عامل بیرونی دیگر در پیشرفت ما در هر کاری تأثیر بگذارند. به شناخت مهارت‌های خود بپردازیم و جلوی جملات امری منفی مانند "تو نمی‌توانی" که از سر درماندگی به گوش‌مان می‌رسد را بگیریم. بیاموزیم که از استعدادهایی که می‌توانند در درون ما از بالقوه به بالفعل تبدیل شوند استفاده کنیم.

    سومین قدم، شناخت محدودیت ها

    همان‌طور که به شناخت توانایی‌ها، مهارت‌ها و استعدادهای‌مان می‌پردازیم باید بدانیم که هرکدام از ما محدودیت‌هایی هم داریم. شناخت محدودیت‌ها به این معنا نیست که آدم‌ها متوسطی هستیم و هیچ آرزوی پیشرفتی نداریم. بلکه به این مفهوم است که با شناخت محدودیت‌ها، توقعات‌مان از خود را در حد و اندازه‌ای منطقی مشخص کنیم. اصطلاح «سنگ بزرگ علامت نزدن است» را همگی شنیده‌ایم. این‌که محدودیت‌های ما چه هستند به ما کمک می‌کند تا سنگی که می‌توانیم بلند کنیم و سپس پرتاب کنیم را برداریم.

    بیشتر بخوانید: 3 عادت برای کم کردن احساس خستگی در محل کار

    چهارمین قدم، شخصی نکردن مسائل

    یکی از عمده دلایلی که گاهی احساس درماندگی را در ما ایجاد می‌کند این است که جر و بحث‌های پیش‌آمده در دفتر کار را شخصی ببینیم. ممکن است رئیس باشید و متوجه شوید که یکی از کارمندان‌تان هدف اصلی تجارت شما را فراموش کرده است. بسیار عصبانی می‌شوید. اما با خود فکر کنید که آیا کارمند شما از سر فراموشی، هدف اصلی شما در کار را فراموش کرده یا قصد دارد زندگی شما را نابود کند؟! گاهی احساس می‌کنیم نفر مقابل قصد نابودی زنگی ما را دارد. اما بعدازاین که عصبانیت‌مان فروکش می‌کند متوجه می‌شویم که چنین موضوعی در کار نیست. دفتر کار را از برداشت‌های شخصی جدا کنیم.

    مقالات مرتبط
    پربازدیدهای اخیر
    تازه‌ترین‌ها