4 گام برای دوری از وسواس ذهنی
- اشتراکگذاری
- 279
- 0
وسواس به اشتباهات، آفتی است که اگر به جانمان بیفتد میتواند تمام فعالیتهایمان را تحتالشعاع قرار دهد. متأسفانه بسیاری از ما مدام دچار مقولهای به نام «نشخوار فکری» هستیم. مدام به اشتباهاتی که انجام شده فکر میکنیم و با خود تصور میکنیم که با این مدام غرق شدن در فکر اشتباهات گذشته در حال پیدا کردن راه حل هستیم. اما واقعیت این است که این کار تنها به افزایش سطح اضطراب و کاهش توانایی در حل مسئله منجر میشود. بارها با خود این آه و ایکاشها را مرور میکنیم که میتوانستیم در فلان موقعیت بهتر عمل کنیم و نکردیم. بهدفعات گفته شده که مراقبه در آغازین لحظات روز خوب است. اما باید گفت که این نوع مراقبه که مدام به اشتباهات گذشته فکر کنیم، بهعنوان مراقبه منفی شناخته میشود. حال باید چه کنیم که از وسواس فکر دوری کنیم و بر آن مسلط شویم؟
گام اول، شناسایی عوامل محرک
مکتوب کنید! اگر نتیجهای بد از کاری حاصل شده و برای مدتها است که ذهنمان را درگیر کرده و تبدیل به وسواس فکری شده است را یادداشت کنیم. اما بهجای اینکه به چرایی رخ دادن آن عمل اشتباه فکر کنیم، این بار – مرحلهبهمرحله – شروع به یادداشت مراحل تصمیمگیریمان کنیم که منجر به آن اشتباه شدهاند. به عنوان مثال اگر برای یک نتیجه بد مالی شروع به یادداشتبرداری مراحل کنیم بهاحتمال زیاد به این موارد میرسیم؛
مشاوره گرفتنهای مالی از افراد غیرحرفهای
کار با افرادی که به آنها اعتماد نداشتهاید
کارکردن با کسانی که به نظر میرسیدند از شما باهوشترند اما اینطور نبوده است
با این کار، وسواس فکری خود را در مسیر درست و کارآمدی قرار میدهید و با بررسی این دسته از افکار به تجربیات جدیدی دست پیدا میکنید که برای ادامه مسیر کاری و حتی زندگی شخصی بسیار کارآمد خواهند بود.
گام دوم، فاصله گیری از افکار تکراری
گاهی به این نتیجه میرسیم چنان درگیر نشخوار فکری شدهایم که نمیتوانیم گام اول را به مرحله اجرا برسانیم و این افکار ما را مانند اسیری دستوپابسته به گوشهای پرتاب کردهاند و ما نیز در مقابلشان بیپناه هستیم. در چنین حالتی، بهترین کار این است که برای مدتی از این افکار فاصله بگیریم و نسبت به آنها بیتفاوت باشیم. این باور را در خود ایجاد کنیم که خودمان به تداوم این افکار پروبال میدهیم. مراقبه کنیم و بعد از مدتی که از وسواس فکری دوری کردیم با دیدی واقعی و کارآمد به مسئله نگاه کنیم.
گام سوم؛ تغییر مکالمات درونی
ما انسانها با یکدیگر صحبت میکنیم اما غیر از مکالمه با همنوعهایمان با خودمان هم صحبت میکنیم و سؤال میپرسیم. روش مکالمه درونیمان را تغییر دهیم. بهعنوان مثال بهجای اینکه به خود بگوییم؛ "من صلاحیت این کار را نداشتهام" بگوییم "من احساس عدم صلاحیت به این کار را دارم! ". این تغییر در مکالمه درونی برای این نیست که احساس بهتری نسبت به خود پیدا کنیم. بلکه این تغییر را ایجاد میکنیم تا فضای بیشتری برای فکرکردن برای خود ایجاد کنیم و بتوانیم از چند زاویه متفاوت به مسئله پیشآمده و یا تصمیم اشتباه خود فکر کنیم.
گام چهارم، تشخیص نشخوار فکری از یادگیری
همانطور که در گام اول اشاره کردیم، گاهی وسواس فکری را با یادگیری اشتباه میگیریم. در حال نشخوار فکری هستیم اما فکر میکنیم که داریم با مرور افکارمان به تجربیاتمان اضافه میکنیم و ابعاد جدیدی را کشف میکنیم. یک راه راحت برای تشخیص وسواس فکری از یادگیری وجود دارد؛ اگر واقعا در حال مراقبه و یادگیری و کسب تجربه هستیم پس باید حال روحیمان در آن لحظه خوب باشد و آرامش داشته باشیم. در غیر اینصورت - اگر احساس میکنیم که سطح اضطرابمان بالا رفته – شک نکنیم که در دام نشخوار فکری قرار گرفتهایم و در حال مراقبه منفی هستیم.
بیشتر بخوانید: چطور هنگام استرس تمرکز ذهنی داشته باشیم؟
نتیجه
هرکدام از ما جهانی را در خود میپرورانیم که تنها خودمان به آن راه داریم و کس دیگری حق و توانایی ورود به آن جهان را ندارد. پس به همان میزان که به جهان اطراف خود توجه داریم باید به جهان درونمان نیز توجه کنیم و در خودآگاه و ناخودآگاه به صلحی پایدار برسیم تا بعد بتوانیم با تشخیص ابعاد منفی و مثبت فکری مختلف به نتیجهگیری درست در زندگی و کار برسیم.