طی کردن مسیر از یک شکست خورده به فردی موفق:
3 داستان واقعی از تبدیل شکست به موفقیت
- اشتراکگذاری
- 288
- 0
شکست هر روز اتفاق میافتد. از محل کار گرفته تا درس و دانشگاه و حتی در زندگی شخصیمان. شکست یک پدیده غیر قابل انکار، آزاردهنده و دلیل اصلی بدبینیهای ما در زندگی است. اما به قول معروف؛ هر شکست، محلی برای شروع دوباره و البته با تجربه بیشتر برای رسیدن به موفقیت است. هر شکست، تجربهای به آموختههای ما اضافه میکند و در واقع، راه پیش روی ما برای رسیدن به مقصودمان را هموارتر میکند. پس به جای این که با عصبانیت، دستمان را به هوا پرتاب کنیم و به راه خود ادامه دهیم، بنشینیم و چند داستان از آدمهای واقعی که از شکست مداوم به موفقیت رسیدهاند را گوش دهیم.

جی کی رولینگ، نوشتن کابوسهای شبانه
روزی که به خاطر موفقیت در نوشتن داستانهای هری پاتر پا به دانشگاه هاروارد گذاشت، همه انتظار داشتند که در مورد الهامات و نبوغی که در نوشتن این اثر جاودانه داشته است صحبت کند. اما جی کی رولینگ با تعریف داستان شکستهای مداومش شروع به سخنرانی کرد. شاید بپرسید چرا؟ خوب، دلیل واضحی دارد. او تا مدتها یک بازنده و شکست خورده بود! درست بعد از مدتی کوتاه، زمانی که از کالج فارغ التحصیل شد، زندگی مشترکی که از نظر او کاملترین زندگی ممکن بود به طلاق انجامید. یک زن تنها با مادر و پدری تنها و فقیرتر از بسیاری از افرادی که در بریتانیا وجود دارند. در کافهای نزدیک آپارتمان حقیری که داشت مینشست و ساعتها مینوشت. هیچ انتشاراتی حاضر به انتشار داستانهای او نبود. اما بعد از اولین انتشار، هری پاترِ جی کی رولینگ جهانی شد و او در حال حاضر یکی از ثروتمندترین زنان جهان به حساب میآید. خروج از سختیها و شکستها باعث ظهور دوباره با قدرتی بیش از گذشته میشود و این درسی بود که جی کی رولینگ برای دانشجویان هاروارد به همراه آورده بود.
استیو جابز، از یک گاراژ تا امپراطوری 4000 نفره
اگر نامش برای همه شناخته نشده باشد، بی شک آشنا هست. همه ما برند معروف «اپل» را با نام استیو جابز گره خورده میدانیم. اما جالب است بدانیم که او در اولین روزهای تلاش خود، بارها به خاطر عقب افتادن کرایه یک گاراژ کوچک که به همراه دوستش در آن کار میکرد بیرون انداخته شد و با شکست مواجه شد. اما تمام اتفاقات باعث نشد که او لحظهای از انگیزهاش بکاهد و خود را بازنده ماجرا بداند. زمانی که از شرکتی اخراج میشویم همه چیز را تمام شده تصور میکنیم. اما استیو جابز درست از شرکتی شروع کرد که از آن اخراج شده بود. یعنی شرکت اپل! تنها تفاوتی که استیو با دیگران داشت در این بود که اشتیاق او به کارش بیش از مسائلی مانند درآمد روزانه و کار در جایی بود. این شکست بعد از مدتی باعث شد که جابز در شرکتهای مهمی مانند Pixar و Next شروع به کار و سرمایه گذاری کند. تلاش مداوم باعث شد تا این مرد در سال 2005 به سمت مدیر عاملی اپل منصوب شود. یعنی بازگشتی غرور آمیز و درخور! استیو جابز در مورد این اتفاق میگوید؛ "فردی که من را اخراج کرد را هیچ وقت به طور مستقیم ندیدم. اما همان اخراج را بهترین اتفاق زندگی خود میدانم!" استیو جابز نه به عنوان یک مدیر عامل بلکه به عنوان یک خالق توانست اپل را به امپراطوری با 4000 کارمند و ثروتی معادل 2 میلیارد دلار تبدیل کند.
استیون اسپیلبرگ، از نمرات بد تا خلق «آرواره ها»
اگر کتاب «سفر نویسنده» که به عنوان کتاب مرجع فیلم سازان و فیلم نامه نویسان جهان معروف است را نگاه کنید، در مثالهای بارزش میتوانید نام فیلمهایی مانند «آرواره ها» و «ای تی» را ببینید. این دو فیلم که از شاخصههای سینما جهان به حساب میآیند ساخته استیون اسپیلبرگ هستند. استیون کسی بوده که همیشه در دوران دبیرستان به خاطر نمرات بدی که میگرفته یا شماتت میشده و یا اخراج. او بیش از سه بار در آزمون ورودی دانشگاه کالیفرنیای جنوبی رد شد. اما زمانی که وارد دانشگاه شد، در سال 1969، به عنوان مدیر تلویزیون استخدام شد و این بدان معنا بود که استیون تا 30 سال دیگر نمیتواند دوران دانشگاه خود را به اتمام برساند. تاثیرگذاری اسپیلبرگ در خلق لحظات نابی که در سینما جهان رقم زده است، زبانزد تمام نسلها است. او درباره فرمول موفقیتش میگوید: «فرمول موفقیت من بسیار ساده است و از دو بعد تشکیل میشود؛ "پشتکار به اضافه پذیرش شکست!».
بیشتر بخوانید: 5 پله تا موفقیت از نظر ری دالیو
پایان داستان
اگر به برگههای تاریخ دهههای اخیر نگاهی بیاندازیم حتما میتوانیم نمونههای دیگری هم پیدا کنیم که از دل شکستهای مداوم به موفقیت رسیدهاند. اما موضوعی که میان تمام آنها مشترک است این است که در مقابل شکستها سر خم نکردند و از هر کدام درس گرفتهاند و راه اصلی و هدفشان را فراموش نکردهاند.