اثر انگور ترش چیست؟ و چه اثراتی بر زندگی ما می‌گذارد؟

امیر شاملویی
    • اشتراک‌گذاری
    • 3659
    • 0
    اثر انگور ترش چیست؟ و چه اثراتی بر زندگی ما می‌گذارد؟

    همه ما در زندگی با شکست روبرو می‌شویم. این شکست می‌تواند در ابعاد شخصی زندگی ما باشد یا ابعادی مانند کاری و حرفه‌ای یا حتی سرمایه‌گذاری. چه خوشمان بیاید و چه خیر، این اتفاقات بخشی از زندگی است. شاید شنیده باشید که سختی‌های راه رسیدن به موفقیت را شیرین‌تر می‌کند، اما تحقیقات نشان می‌دهد لزوما هم این طور نیست. به نظر می‌رسد شکست اولیه می‌تواند باعث شود افراد شیرینی موفقیتی را که قرار است عایدشان شود، دست کم بگیرند.

    احتمالا برایتان پیش آمده که شروع به انجام کاری کرده باشید، اما پس از کمی تلاش احساس کرده‌اید که آن کار به وقت و زحمتی که به خرج می‌دهید، نمی‌ارزد. در واقع دست از انجام این کار کشیده‌اید. اما همیشه این دست کشیدن ناشی از این نیست که واقعا آن کار بی‌ارزش بوده است. گاهی ما به دلایلی مانند فرار از پذیرفتن شکست و پرهیز از رنج آن چنین کاری را به صورت ناخودآگاه انجام می‌دهیم. این شکست‌ها می‌تواند در زمینه‌های مختلفی رخ دهد، از زندگی عاطفی گرفته تا شغلی یا حتی انتخاب‌های سرمایه‌گذاری. برخی از محققان نام چنین پدیده‌ای را اثر انگورهای ترش گذاشته‌اند. اما اثر انگور ترش چیست؟ چه اثراتی بر زندگی ما می‌گذارد؟ و چه چیزهایی می‌توان از این پدیده یاد گرفت؟

    داستان انگور ترش

    ریشه داستان انگور ترش به یک حکایت قدیمی برمی‌گردد. نقل است که روزی روباهی که در نزدیکی یک روستا زندگی می‌کرد، از کنار تاکستانی عبور کرد. روباه که گرسنه شده بود مقداری از انگورها را بخورد، سعی کرد خودش را به شاخه‌های انگور برساند. اما شاخه‌های روی دیوار دور از دسترس او بودند و روباه نمی‌توانست آنها را بگیرد. پس از مدتی تلاش، روباه که خسته شده بود، به جای این که شکستش در رسیدن به انگورهای روی درخت را بپذیرد، پیش خودش فکر کرد که این انگورها ترش هستند و ارزش خوردن ندارند. البته نمونه‌های مشابهی از این داستان در ادبیات فارسی و ضرب‌المثل‌های ایران نیز وجود دارد.

    نگاهی تازه به داستانی قدیمی

    همه ما در زندگی با شکست روبرو می‌شویم. این شکست می‌تواند در ابعاد شخصی زندگی ما باشد یا ابعادی مانند کاری و حرفه‌ای یا حتی سرمایه‌گذاری. چه خوشمان بیاید و چه خیر، این اتفاقات بخشی از زندگی است. شاید شنیده باشید که سختی‌های راه رسیدن به موفقیت را شیرین‌تر می‌کند، اما تحقیقات نشان می‌دهد لزوما هم این طور نیست. به نظر می‌رسد شکست اولیه می‌تواند باعث شود افراد شیرینی موفقیتی را که قرار است عایدشان شود، دست کم بگیرند.

    زندگی سرشار است از عقب‌نشینی. نحوه پاسخ دهی افراد به موانع است که اهمیت زیادی در تصمیم‌گیری و دستاوردهای ما دارد. گاهی اوقات پیش می‌آید که در مواجهه با شکست انتظارات و ترجیحات آدمها تغییر می‌کند و موفقیت را دست کم می‌گیرند. در داستان روباه و انگورهای ترش هم چنین اتفاقی می‌افتد. ابتدا گرسنگی روباه یا نمای دلپذیر تاکستان روباه را به خود جلب می‌کند، اما پس از اندکی تلاش، ارزش رسیدن به موفقیت در ذهن روباه کمرنگ می‌شود و در نهایت خود را متقاعد می‌کند که موفقیت در این کار چندان هم ارزش ندارد و طرح‌های ذهنی او را عوض می‌کند. شکست روباه در مرحله اول دستیابی به هدفش باعث شده موفقیت آینده او برایش کمتر جذاب باشد.

    از زاویه دیگری نیز می‌توان به انگورهای ترش پرداخت. این اثر در علوم شناختی هم راه پیدا کرده است. در واقع اثر انگور ترش عبارت است از تمایل نظام‌مند به کم ارزش کردن اهداف و پاداش‌هایی که به آنها دست نیافته‌ایم. ما به دلیل این که همیشه نمی‌دانیم چه می‌خواهیم، شادی آینده خود را دست کم می‌گیریم و تمایل‌مان به آنچه رخ می‌دهد را تعدیل می‌کنیم.

    کدام قصه درست است: مرغ همسایه غاز است یا انگورهای ترش؟

    داستان انگورهای ترش را برایتان تعریف کردیم. اما عده‌ای فکر می‌کنند گاهی عکس این قضیه هم درست است. یعنی مرغ همسایه غاز است یا به عبارت دیگر ما برای چیزهایی که فکر می‌کنیم دیگران دارند و ما نداریم، بیشتر وقت می‌گذاریم. در سال 2020 تحقیقی در این خصوص در نروژ و ایالات متحده انجام شد تا نشان دهند آدمها چگونه به شکست پاسخ می‌دهند.

    در این مطالعه، حدود 1300 نفر شرکت کردند که به طور تصادفی در یک آزمایش تمرینی بازخورد خوب یا ضعیفی دریافت می‌کردند. یعنی برای این که حس بد شکست به افراد شرکت‌کننده دست بدهد به طور تصادفی به نیمی از آنها گفته می‌شد که جزو 20 درصد پایین جامعه هستند در حالی که به نیم دیگر گفتند که جزو 20 درصد بالای آزمایش بوده‌اند. بعد از مدتی، از آنها پرسیده شد که پیش‌بینی کنند در صورتی که در آزمون واقعی که به زودی برگزار می‌شود، نمره بالایی کسب کنند و جزو 10 درصد بالای جمعیت قرار گیرند، چه حسی خواهند داشت. آنها باید میزان خوشحالی خود را با عددی بین 1 تا 10 انتخاب می‌کردند که میزان شادی آنها از جای گیری در 10 درصد بالای جمعیت را نشان می‌داد.

    اگر قرار باشد مرغ همسایه غاز باشد، افرادی که در آزمایش اول نتیجه ضعیفی می‌گیرند، تلاش می‌کنند به کسانی که نمره خوبی کسب کرده‌اند، برسند. به علاوه، آنها در صورت قرار گرفتن در میان افراد برتر، خوشحالی بیشتری نسبت به کسانی که از همان اول بازخورد خوبی دریافت کرده‌اند، اعلام خواهند کرد. از سوی دیگر، اگر قصه انگورهای ترش درست از آب دربیاید، افرادی که در آزمایش اول نتیجه ضعیفی کسب کرده‌اند، اشتیاق کمتری به موفقیت در صورت تکرار آزمایش داشته و سعی می‌کنند از نظر احساسی از شکست خود فاصله بگیرند.

    نتایج این آزمایش نشان می‌دهد که شکست اولیه جذابیت موفقیت آتی را کمتر کرده است. به ویژه کسانی که نتیجه نامناسبی در آزمون تمرینی داشتند، پیش‌بینی کردند که اگر در آزمایش بعدی جزو 10 درصد برتر هم قرار گیرند، احساس شادی و غرور کمتری نسبت به کسانی که از ابتدا بازخورد مثبت گرفته بودند، حس می‌کنند.

    البته بعدا وقتی آزمایش واقعی برگزار شد، آنها هم به اندازه کسانی که در آزمایش اولیه بازخورد خوبی گرفته بودند، خوشحال شده و حتی از پیش‌بینی خودشان هم خوشحال‌تر بودند. این موضوع نشان می‌دهد که شکست اولیه باعث می‌شود افراد شیرینی موفقیتی را که در آینده کسب می‌کنند، دست کم برآورد کنند. پژوهشگران اسم این پدیده را اثر انگور ترش گذاشته‌اند یعنی تمایل به کم ارزش جلوه دادن اهدافی که به آنها دست نیافته‌ایم.

    از انگورهای ترش چه چیزهایی یاد می‌گیریم؟

    استاد فلسفه دانشگاه کلمبیا به نام یان الستر در پاسخ به این که چرا شکست باعث می‌شود شادی آینده را دست کم بگیریم، می‌گوید مردم همیشه نمی‌دانند چه چیزهایی را می‌خواهند و اغلب خواسته‌هایشان را به چیزهایی که به نظر می‌رسد در دسترسشان قرار دارد، تعدیل می‌کنند. این یعنی ترجیحات انسانی گاهی تابعی از چیزهایی است که برایش امکان پذیر است تا آنچه که ایده‌آل او است. این مساله همچنین نشان می‌دهد که مردم به دنبال چیزهایی هستند که دید مثبت و پایداری نسبت به خودشان را حفظ می‌کند. وقتی نتیجه کاری با تصویری که آنها از خودشان دارند، همخوانی نداشته باشد، به جای آن که ارزش خودشان را پایین بیاورند ارزش آن هدف را در ذهنشان کم می‌کنند. به عبارت دیگر، وقتی شکستی در زندگی فردی رخ می‌دهد یک راه برای محافظت از حس مثبت در مورد خودمان این است که رابطه احساسی با دستاورد آینده آن را انکار کنیم تا از این ناهنجاری جلوگیری نماییم.

    اثر انگور ترش به ما می‌گوید قصه‌هایی که در مورد چیزهایی که در زندگی می‌خواهیم سر هم می‌کنیم، شاید محدود به چیزهایی باشند که می‌توانیم آنها را به دست بیاوریم. اغلب ما نمی‌دانیم چه می‌خواهیم یا چقدر چیزی را دوست داریم تا زمانی که آن را به دست بیاوریم. در واقع ترجیحات ما با احتمال به دست آوردن هدفمان شکل می‌گیرد. اگر باور کنید به دست آوردن چیزی از شغل رویایی‌تان گرفته تا تغییر ایجاد کردن در زندگی به شدت دشوار است، ممکن است احساس خوب به دست آوردن آن را در ذهنتان کمتر برآورد کنید. به همین دلیل هم این تورش در پیش‌بینی افراد را از تعهد کامل به هدفشان دور می‌کند.

    انگورهای ترش در دنیای سرمایه‌گذاری

    همین اتفاق در دنیای سرمایه‌گذاری نیز رخ می‌دهد. بسیاری از ما که وارد بازارهای مختلف می‌شویم، ممکن است با شکست‌های ابتدایی یا ناتوانی در درک بازارها کنار بکشیم و توجیهاتی هم برای این پا پس کشیدن مطرح ‌کنیم. راهکار ما این است که اگر تازه وارد بازارهای سرمایه‌گذاری می‌شوید، برای خود هدف تعیین کنید، خیلی بلندپرواز نباشید و انتخاب خود را بر اساس تحلیل‌های درست و اصولی قرار دهید. یک امکان دیگر نیز سرمایه‌گذاری در صندوق‌های سرمایه‌گذاری است، البته قبل از انجام این کار اعتبار آن صندوق را بررسی کنید. نکته مهم این است که اگر انتخاب درستی کرده‌اید هرگز با اولین سختی از میدان خارج نشوید.

    نقش مثبت انگورهای ترش

    در بالا به نقش منفی اثر انگور ترش اشاره کردیم، اما نباید تصور کنید این اثر لزوما منفی است. گاهی اوقات این پدیده باعث می‌شود افراد از اهداف غیرممکن و غیرعقلایی خود دست بکشند و به اهداف در دسترس روی بیاورند. البته تشخیص این که کدام اهداف ممکن است ناممکن یا ممکن باشد گاهی دشوار می‌شود. اما نکته اینجاست که اگر اثر انگور ترش خیلی زود در ذهن فرد فعال شود و افراد از شکست خوردن بترسند، شانس موفقیت و تلاش مجدد را از بین می‌برند و نمی‌توانند لذت دسترسی به آنچه که برایشان دشوار شده بود را دریابند. بسیاری از افراد موفق کسانی هستند که می‌توانند بر این اثر غلبه کنند.

    جمع‌بندی

    شکست در زندگی هر یک از ما رخ می‌دهد. برای هر یک از ما پیش آمده که اقدام به کارهایی ‌کنیم و پس از مدتی احساس کنیم این کار ارزش چندانی ندارد. گاهی وقت‌ها این نتیجه‌گیری برای فرار کردن ما از پذیرفتن شکست است. ذهن ما این کار را می‎کند تا از رنج ناشی از این اتفاق فرار کند. در واقع، ترجیحات ذهن ما تغییر می‌کند اما اگر شرایطی پیش بیاید که به آن دست پیدا کنیم، شادی آن را درک خواهیم کرد. در واقع این پدیده می‌تواند به این منتهی شود که اهداف دورتر و سخت‌تر که پاداش و شیرینی بیشتری دارند نیز با اولین تلاش‌هایمان کنار گذاشته شوند. این مساله اگر در سرمایه‌گذاری رخ دهد، می‌تواند ما را از آموزش باز دارد و گزینه‌هایی که بازدهی مناسبی دارند را رها کنیم و به جای آن به گزینه‌های کم‌بازده‌تر اما سهل‌الوصل‌تر قناعت کنیم. در سایر ابعاد زندگی نیز این پدیده می‌تواند باعث شود از برخی جهات رشد نکنید. البته این پدیده جنبه‌های مثبتی هم دارد. به عنوان مثال اگر واقعا هدفی بسیار بلندپروازانه باشد، با کمک این پدیده می‌توانیم از آن چشم پوشیده و به هدفی قابل دسترس‌تر برسیم. شما هم وقتی شکست خورده‌اید دچار اثر انگور ترش شده‌اید؟ تجربیات خودتان را با ما در میان بگذارید.

    در این نوشته خلاصه‌ای از مقاله زیر ساده‌سازی شده است:

    Greener grass or sour grapes? How people value future goals after initial failure