منظور از تحلیل بنیادی در بازار بورس چیست؟
- اشتراکگذاری
- 171
- 0
تحلیل بنیادی در بورس یکی از کاربردیترین روشها در بازار سهام است و میتواند اطلاعات خوبی در مورد چشمانداز سهام و خرید یا فروش آن ارائه دهد.
هر یک از ما در بیشتر اوقات برای هر خرید و فروشی تلاش میکنیم و به قول معروف معامله را از هر جهت سبک و سنگین میکنیم تا انتخاب درستی در خرید و حتی در زمان فروش انجام داده باشیم. تحلیل بنیادی در بازار بورس نیز تجزیه و تحلیل اساسی است که در زمان خرید و فروش سهام باید انجام دهیم. افرادی که به روش مستقیم در بورس سرمایه گذاری میکنند باید چگونگی عملکرد این تحلیل را بدانند و با مفهوم آن آشنا باشند. گفتنی است کسانی که از صندوق های سرمایه گذاری سهامی بهرهمند هستند در واقع در حال بهرهوری از دانش تحلیلگران و اعضای حاضر در صندوقها هستند. با این همه، در فرصت پیش آمده به بررسی اهمیت تحیلی بنیادی در بازار بورس خواهیم پرداخت و ابعاد آن را بررسی خواهیم کرد.
تحلیل بنیادی چیست؟
تحلیل بنیادی در بورس روشی است که میتواند چشمانداز خوبی از خرید و فروش سهام ارائه دهد. روش تحلیل بنیادی، روش پایهای-ریشهای هم نامیده میشود که فرد سرمایه گذار با کمک این تحلیل به بررسی عوامل تاثیرگذار بر سهام موردنظرش میپردازد و از طریق بررسی عوامل موثر بر سهم تصمیم میگیرد که ارزش خرید یا فروش را دارد یا خیر. تحلیل بنیادی را میتوان یک نوع آیندهنگری در خرید و فروش سهام هم به حساب آورد، چرا که در این روش تلاش میکنیم به ارزنده بودن و پشتوانه داشتن سهام موردنظر پی ببریم. اما عوامل تاثیرگذار بر تحلیل بنیادی که البته این عوامل تاثیر مستقیم بر ارزش سهام را دارند، کدام هستند.
عوامل تاثیرگذار بر تحلیل بنیادی چه هستند ؟
سه دسته از عوامل تاثیرگذار بر ارزش سهام وجود دارند که برای تحلیل بنیادی در بورس تاثیرگذار هستند. اولین دسته که بر قیمت سهام هر شرکت تاثیرگذار است را میتوان عوامل محیطی نامید؛ این دسته شامل عواملی مانند اوضاع اقتصادی و سیاسی کشور، بودجهبندیها و تصمیمات کلان و نیز مقررات میشود. دسته دوم به عواملی مربوط میشود که رابطه مستقیم با صنعت دارد؛ قیمتگذاریهای محصولات در هر صنعت، میزان عرضه و تقاضایی که در موردشان تصمیمگیری میشود و میزان رقابتی بودن و حجم سرمایهگذاریهای در یک صنعت از عوامل تاثیرگذار در دسته دوم به حساب میآیند. اما دسته سوم که به عوامل درونی شرکت مربوط میشود، مانند ترکیببندی سهامداران شرکت و وضعیت میزان داراییها و بدهیها و نسبت قیمت به درآمد یا همان (نسبت P بر E) که کمابیش با نامش آشنا هستیم هم به نوع خود از عوامل تاثیرگذار در قیمت گذاری سهام هر شرکت و البته عوامل تاثیرگذار بر تحلیل بنیادی به حساب میآید.
ابعاد تحلیل بنیادی سهام کدامند ؟
هر کدام از سه دسته تاثیرگذار بر قیمت سهام هر شرکت به ابعاد تحلیل بنیادی سهام هم تعبیر میشوند. سرمایهگذار بعد از بررسی سهم موردنظر با سه دسته عواملی که از آن حرف زدیم شروع به تحلیل میکند و ارزش ذاتی سهام را بررسی میکند. قیمت فعلی سهم و ارزش ذاتی آن در تحلیل بنیادی برای فرد سرمایهگذار مشخص میکند که در زمان مناسبی برای خرید و یا فروش سهام موردنظرش قرار گرفته است یا خیر. اگر سرمایهگذار بتواند ارزش واقعی سهم را با استفاده از ابعاد تحلیل بنیادی به دست آورد، میتواند با تطبیق ارزش واقعی با قیمت فعلی سهم به این نتیجه برسد که آیا زمان مناسبی برای خرید آن هست یا خیر. اگر ارزش واقعی سهم از قیمت فعلی سهم بیشتر باشد، به این معنی است که در زمان مناسبی برای خرید است و سهم موردنظر امکان رشد بیشتری دارد. اما اگر بر خلاف این باشد؛ بنابراین فرد سرمایهگذار میتواند اقدام به فروش سهم کند.

عوامل کمی و کیفی در تحلیل بنیادی
علاوه بر اعداد موجود در صورت حسابهای مالی در وبسایتهای معتبر و بررسی پیشینه موفق و یا ناموفق پشت هر سهم که جز عوامل کمی سهم هر شرکت به حساب میآید، باید بدانیم که اصول کیفی که به جنبههای نامشخص کسب و کار شرکت مربوط میشود هم از اهمیت بالایی برخوردار است. به عنوان مثال به گفته بسیاری از بزرگان سرمایهگذاری در اقتصادهای پیشرفته میتوان به سهام شرکتهایی توجه کرد که با محوریت فناوری فعالیت میکنند. این دست شرکتها شاید از لحاظ کمی نسبت به شرکتهایی با کسب و کارهای قدیمیتر چندان قابل توجه نباشند. اما چون آینده از آن این دست فعالیتها است، پس باید با توجه به عوامل کیفی در تحلیل بنیادی در بورس عمل کرد.
مثالی از تحلیل بنیادی
نحوه تصمیمگیری بر اساس سهم بنیادی را میتوان با یک مثال توضیح داد. تصور کنید میخواهیم سهم شرکت X را بخریم. ارزش واقعی سهم شرکت 300 تومان است. در صورتی که قیمت فعلی و معاملاتی آن 250 تومان است. در چنین موقعیتی است که اگر سرمایهگذار به ابعاد تحلیل بنیادی در بازار بورس مسلط باشد، میتواند با خرید سهم X بازدهی آینده آن سهم را به دست بیاورد. درست برخلاف این نتیجه گیری، اگر فرد سرمایه گذاری بفهمد که ارزش واقعی سهم از قیمت فعلی آن کمتر است نه تنها اقدام به خرید آن سهم نمیکند، بلکه سهم موردنظر را از پرتفوی خود خارج میکند.
رویکردهای تحلیل بنیادی چیست؟
در بالا به این موضوع پرداختیم که تحلیل بنیادی چیست. حالا میخواهیم به رویکردهای تحلیل بنیادی اشاره کنیم. این رویکردها برای شناخت هر چه بیشتر ابعاد این نوع تحلیل مفید هستند. دو نوع رویکرد تحلیل بنیادی وجود دارد؛ اول رویکرد بالا به پایین و دوم رویکرد پایین به بالا.
رویکرد بالا به پایین در تحلیل بنیادی
رویکرد پایین به بالا در تحلیل بنیادی به این شکل است که بررسی سهام از تحلیل شرکت ناشر آن سهام شروع میشود و بعد، نوبت به تحلیل صنعت میرسد. در این نوع رویکرد، تحلیلگر به سراغ جزء (که همان شرکت ناشر سهام است) میرود و سپس در نگاه کلی، به بررسی صنعتی میپردازد که آن شرکت در آن فعال است.
رویکرد پایین به بالا در تحلیل بنیادی
اما رویکرد بالا به پایین در تحلیل بنیادی برخلاف رویکرد پایین به بالا است. به این معنی که اول، اقتصاد کلان بررسی میشود و بعد تحلیل صنعت و بعد از آن که صنعت مناسب بر اساس تحلیل انتخاب شد، نوبت به بررسی شرکتهای فعال در آن صنعت میرسد. در این مرحله که مرحله نهایی به حساب میآید، سرمایهگذار به انتخاب سهام بهترین شرکت میپردازد که در آن صنعت بازدهی بیشتری داشته است.
تاریخچه تحلیل بنیادی
پس از توضیحاتی که در پاسخ به سوال تحلیل بنیادی چیست، دادیم حالا خوب است نگاهی به تاریخچه آن بیاندازیم. تاریخچه تحلیل بنیادی به «بنجامین گراهام» برمیگردد. او یکی از اقتصاددانان ایالات متحده آمریکا است که به عنوان «پدر تحلیل بنیادی» هم شناخته شده است. او بعد از اینکه از دانشگاه کلمبیا فارغالتحصیل گردید، وارد فضای وال استریت شد و در آن، شروع به کار کرد.
با اینکه گراهام در اولین تلاشهای خود در وال استریت، تمام سرمایه خود را از دست داد اما با تجربیاتی که به دست آورد توانست دوباره بلند شود و تولدی دوباره در بازار سرمایه را رقم بزند. او با کتابی که با عنوان «تحلیل اوراق بهادار» نوشت توانست برای اولین بار، نام تحلیل بنیادی در بورس را بر سر زبانها بیاندازد.
هدف از تحلیل بنیادی چیست؟
اگر قرار باشد هدفی برای انجام تحلیل بنیادی در نظر گرفته شود، باید گفت هدف نهایی از انجام این تحلیل آن است که با در نظر گرفتن قیمت فعلی سهم موردنظر، نگاهی هم به ابعاد خرد و کلان اقتصادی و سابقه و بنیاد آن هم داشت و در نهایت، با در نظر گرفتن تمام ابعاد، اقدام به خریدن یا صرف نظر از خرید آن سهم کرد. با این روش افراد میتوانند از بازار سود ببرند.
اهداف تحلیل بنیادی
البته میتوان گفت که علاوه بر این هدف کلی، اهداف دیگری هم از انجام تحلیل بنیادی هم وجود دارد. تعیین ارزش سهام در حالت فعلی آن و میزان دارایی شرکت صاحب آن سهم، تشخیص ارزش واقعی سهم مورد معامله و همچنین عملکرد شرکت از دیگر اهداف تحلیل بنیادی به حساب میِآیند.
تاثیر دانش تحلیل بنیادی بر عملکرد معاملاتی
تاثیر دانش تحلیل بنیادی بر عملکرد معاملاتی مثبت است و میتواند به بازدهی برای سرمایه گذاران منتهی شود. زمانی که یک سرمایهگذار یا مشاور سرمایه گذاری به بررسی تمام ابعاد اقتصادی خرد و کلان یک سهام میپردازد و از هر جهتی به بررسی و تجزیه و تحلیل بنیادی آن سهم میپردازد، درک بالاتری از بازار پیدا میکند و این قابلیت را پیدا میکند تا در زمان درست به معامله سهام مناسبی اقدام کند.
چطور با تحلیل بنیادی میتوان بازار را تحلیل کرد؟
بررسی گزارشهای مالی و دورههای مالی که هر شرکت ناشر در بازار سرمایه ارائه کرده است، از اصلیترین قسمتهای تحلیل بنیادی به حساب میآید. کشف قیمت واقعی سهام با تحلیل بنیادی از این جهت امکانپذیر است که سرمایهگذار با استفاده از این نوع تحلیل، هم به بررسی عوامل تاثیرگذار بر سهم موردنظر میپردازد و هم وضعیت مالی شرکت صاحب سهام را در دورههای مختلف در نظر میگیرد. بنابراین این نوع تحلیل را میتوان به عنوان روشی پخته و آزموده در بازار سرمایه به حساب آورد.
مزایا و معایب تحلیل بنیادی
تحلیل بنیادی هم مانند هر روش دیگری دارای مزایا و معایبی است که میتوان به طور جداگانه به معرفی آنها پرداخت. در ادامه به این مزایا و معایب اشاره میکنیم.
مزایای تحلیل بنیادی
باید در نظر داشت که تحلیل بنیادی برای سرمایهگذاری بلندمدت کاربرد دارد و در سرمایه گذاریهایی که بازههای زمانی کوتاه مدت را در نظر دارند، چندان مورد استفاده نیست. بررسی سهام ارزنده که ترازنامههای مالی قدرتمند دارند، از نتایجی است که با استفاده از تحلیل بنیادی به دست میآید. البته همان طور که گفتیم، میزان وقت و نیرویی که برای این نوع تحلیل گذاشته میشود، صرفا برای سرمایه گذاری بلندمدت به کار میآید.
از دیگر مزایای تحلیل بنیادی این است که سرمایه گذار در روند تحلیل بنیادی با بسیاری از فراز و نشیبهایی که شرکتهای ناشر سهام در مسیر حضورشان در بازار سرمایه داشتهاند، آشنا میشود. علاوه بر این، سرمایه گذار میتواند در مورد اینکه چه مسایلی در دورههای زمانی مختلف میتواند باعث رشد ارزش سهام یک شرکت شود، به اطلاعاتی دست پیدا کند.
معایب تحلیل بنیادی
هنگام بررسی یک موضوع تنها کافی نیست که نکات مثبت آن را بگوییم بلکه باید نکات منفی و معایب آن را نیز بازگو کنیم. از معایب تحلیل بنیادی میتوان به زمانگیر بودن آن اشاره کرد. به هر حال، بررسی و کاوش در بخشهای مختلف مالی و اقتصادی بازار سرمایه، فعالیتی زمانبر است و به توان و آگاهی در این زمینه نیز نیاز دارد. بنابراین برای معاملهگرانی که تمایل به دریافت سود روزانه از معاملههایشان دارند، این نوع تحلیل چندان مناسب نیست.
چگونه اطلاعات مورد نیاز برای تحلیل بنیادی را به دست بیاورم؟
برای به دست آوردن اطلاعات موردنیاز و انجام تحلیل بنیادی میتوان به سامانههای آنلاین مانند سامانه کدال مراجعه کرد. این سامانه که تمام صورتهای مالی شرکتهای ناشر را منتشر میکند، این امکان را برای افراد به وجود آورده است که بتوانند به تمام این اطلاعات منتشر شده دسترسی داشته باشند. این اطلاعات شامل مواردی مانند افزایش سرمایه، اطلاعیههای تقسیم سود شرکتها و بسیاری موارد دیگر هستند.
نسبتهای مالی در تحلیل بنیادی چیست؟
عبارتهایی مانند «نسبت مالی» در تحلیل بنیادی از مفاهیم تخصصی به حساب میآید. این نسبتها را میتوان با استفاده از صورتهای مالی به دست آورد و محاسبه کرد. نسبتهای مالی از جمله اطلاعات مهمی هستند که در تحلیل بنیادی، کاربرد زیادی دارند.
نسبت سرمایه در گردش
این نوع نسبت در میان نسبتهای مالی به عنوان «نسبت جاری» هم شناخته میشود. نسبت سرمایه در گردش از تقسیم داراییهای جاری شرکتهای ناشر بر بدهیهای آن به دست میآید. نسبت مالی سرمایه در گردش، نشاندهنده این است که شرکت ناشر تا چه اندازه توانایی بازپرداخت بدهیهای خود را دارد.
نسبت جاری
با تقسیم داراییهای جاری بر بدهیهای جاری، نسبت جاری به دست میآید. این نسبت از مهمترین نسبتهای مالی در تحلیل بنیادی است. با اطلاعات نسبت جاری در تحلیل بنیادی میتوان متوجه شد که نقدینگی شرکت ناشر موردنظر در وضعیت مناسبی قرار دارد یا خیر.
صورتهای مالی در تحلیل بنیادی چیست؟
اشاره شد که با استفاده از صورتهای مالی میتوان نسبتهای مالی را به دست آورد. اما صورتهای مالی در تحلیل بنیادی شامل چه مفاهیمی میشوند؟ داراییها، بدهیها، درآمد، هزینهها و جریان داراییهای شرکت ناشر مانند وجوه نقد از صورتهای مالی به حساب میآیند.
عوامل کیفی در تحلیل بنیادی
کیفیت و شاخصهایی که در تحلیل بنیادی قابل اندازهگیری نیستند را عوامل کیفی (Qualitative Factors) مینامند. به عنوان مثال، عملکرد مدیریت شرکت ناشر و وجود مجوزها و اعتبارها و فناوری مورد استفاده شرکت ناشر، از عوامل کیفی به حساب میآید. این نوع عوامل در اولویت بعد از نکاتی که در بررسی فرایند تحلیل بنیادی اشاره شد، قرار میگیرند.
تفاوت تحلیل تکنیکال با تحلیل بنیادی چیست؟
در تحلیل بنیادی وضعیت مالی، میزان سودآوری، محصولات، تامین کنندگان مالی و حجم معاملات و اطلاعاتی از این جنس مورد بررسی قرار میگیرد. اما در تحلیل تکنیکال، موضوعاتی مانند تابلوخوانی و کنشها و واکنشهای اخیر سهام موردنظر در جریان معاملات در نظر گرفته میشود. از دیگر تفاوتهای تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی این است که در تحلیل بنیادی، دورههای زمانی طولانی و در سالهای مختلف فعالیت شرکت ناشر در نظر گرفته میشود اما در تحلیل تکنیکال بازههای زمانی کوتاهمدت در اولویت قرار دارند.
چه زمانی بهتر است از تحلیل بنیادی استفاده کنیم؟
با استفاده از تحلیل بنیادی یا فاندامنتال میتوان نسبت به اطلاعات شرکتهای ناشر در بورس آگاه بود. سودآوری، محصولات تولیدی، رقبا و چشمانداز سرمایه گذاری که شرکت موردنظر دارد در تحلیل بنیادی بررسی میشود. بنابراین زمانی بهتر است از تحلیل بنیادی استفاده شود که سرمایه گذار، تصمیم به سرمایه گذاری بلندمدت دارد.
تحلیلگر بنیادی کیست؟
شخص، مشاور سرمایه گذاری یا شرکتی که به بررسی ارزش ذاتی یک سهام یا سهام میپردازد را تحلیلگر بنیادی میگویند. بررسی عوامل اقتصادی مختلف و وضعیت کلی اقتصاد در نگاه کلی و بررسی صنایع و گزارشهای مالی شرکتهای ناشر از فعالیتهایی است که تحلیلگر بنیادی انجام میدهد.
تحلیل بنیادی مناسب چه اشخاصی است؟
از آنجایی که برای انجام تحلیل بنیادی نیاز به صرف زمان و نیروی بسیار زیادی است، این نوع تحلیل برای کسانی مناسب است که قصد سرمایه گذاری بلندمدت در بورس را دارند.
آموزش تحلیل بنیادی
انجام تحلیل بنیادی با توجه به وسعتی که دارد، نیازمند داشتن مهارتهای جامع است. بنابراین آموزش تحلیل بنیادی باید کاربردی و جامع باشد. برای آموزش تحلیل بنیادی میتوان از کتابها و دورههای آموزشی که در فضای آنلاین در دسترس است استفاده کرد.
تفاوت تحلیل تکنیکال و تابلوخوانی با تحلیل بنیادی چیست؟
تحلیل بنیادی یا فاندامنتال از روشهای تحلیل بورس است که به بررسی ارزش واقعی سهم میپردازد و ابعاد مختلفی را بررسی میکند. اما تحلیل تکنیکال که از تابلوخوانی بهره میبرد به بررسی روند پیشروی هر سهم متمایل است. تابلوخوانی در تحلیل تکنیکال را میتوان با مراجعه به سامانه آنلاین TSETMC انجام داد.