قبل از شروع سرمایه گذاری به هدف بزنیم!
- اشتراکگذاری
- 338
- 0
بهتر است قبل از شروع به برداشتن گامهای سرمایه گذاری در جواب به این سوال که چگونه سرمایه گذاری کنیم، به مرور گامهای قبلی بپردازیم. در گامهای قبلی فهمیدیم که نمیتوان برای تمام اشخاص یک نسخه واحد برای سرمایه گذاری پیچید و هر آدمی بنا بر سلایق و علایق و اهداف و انتظاراتی که دارد باید از نسخه مخصوص خودش در سرمایه گذاری استفاده کند. اولین اصل در سرمایه گذاری دانستن بازده مورد انتظار است. بازده موردانتظار به این معنی که میخواهید در آینده چه میزان سود به شما برسد. در گامهای قبلی فهمیدیم که جمله ((هر چه بیشتر، بهتر)) جملهای کاملا اشتباه در بازدهی سرمایه گذاری به حساب میآید و اگر از این جمله استفاده کنیم، بنابراین به این نتیجه میرسیم که باید به همان میزان که منطق را کنار میگذاریم و این جمله را میگوییم، ریسک سرمایه گذاریمان را به طور نامعقولی بالا ببریم. بنابراین قبل از هر نوع سرمایه گذاری باید هدف گذاری در سرمایه گذاری کنیم. حال که هدف گذاریهایمان را مشخص کردیم به ادامه کار خواهیم پرداخت.
هدف گذاری در سرمایه گذاری
این که چه چیزی از زندگی میخواهید نه تنها در سرمایه گذاری کمک بسیار زیادی به شما خواهد کرد بلکه خط مشی زندگیتان را مشخص خواهد کرد و این که باید به کدام سمت بروید تا متمرکزتر به اهدافتان در زندگی برسید را به شما نشان خواهد داد. بزرگتر کردن خانه، خرید وسایل منزل، سفر، خرید یک ماشین بهتر همه اینها میتواند اهداف مالی زندگی هر کسی باشد که بتواند در سطح بالاتری از رفاه زندگی کند. شاید باورش سخت باشد اما یک حقیقت است که بسیاری از ما هنوز نمیدانیم چه میخواهیم! حالا تصور میکنیم که هدف ما این است که در سال میخواهیم یک بار به سفر برویم، اتومبیل بهتری بخریم و خانهمان را هم بهتر کنیم یا در سهام و انواع صندوق های سرمایه گذاری پول بگذاریم. حال به این میپردازیم که این هدف گذاری در سرمایه گذاری تا چه میزان منطقی است و به واسطه نوع تربیت سرمایه گذاری تا چه میزان با نهایی شدن این اهداف فاصله داریم و باید چه کارهایی انجام دهیم.
انتخاب درست و عاقلانه
اول از همه باید بدانیم که همه اهداف و جزئیات کار ما به کار مشاور مالی نمیآید و نمیتواند به طور قطع در مورد اهداف مالی نظر دهد. این که در مشاوره مالی از ما خواسته میشود که هدف گذاری کنیم بیشتر به این دلیل است که بدانیم تا چه میزان پول لازم داریم و سطح برآورده شدن انتظاراتمان به چند تومان پول نیاز دارد. اما مهمتر از میزان پول و بازدهای که نیاز داریم، جدیت، اهمیت و امکان خطر کردن ما برای رسیدن به هدف موردنظرمان است. در واقع، مشاور سرمایه گذاری با توجه به این شاخصهها، در گوشه ذهن خود و با شناختی که از شما پیدا میکند، پذیرش ریسک نرسیدن به آن هدف مشخص را هم میسنجد. مشاور سرمایه گذاری به سبک زندگی شما کاری ندارد. مشاور به این نکته که شما در مدت زمانی که برای سرمایه گذاری مشخص کردهاید و به منابعی که در طول زمان مشخص شده در دست دارید و یا به دست خواهید آورد توجه میکند. در واقع، تمام قابلیتهای مالیتان فهرست میشوند، بعد کمیت سنجی میشوند و در نهایت اهمیت سنجی میشوند و افق زمانی منطقی برای سرمایه گذاری شما و رسیدن به هدفتان مشخص میشود. با این کار، ما از یک به هم ریختگی در هدف خارج میشویم. در این میان به خاطر داشته باشیم که سرمایه گذاری زیر پنج سال هیچ مفهومی ندارد و اگر مدت زمان مورد انتظار به عنوان مثال یک ساله است پس به چشم سرمایه گذاری نمیتوان به آن نگاه کرد و در واقع شما از پس اندازتان استفاده میکنید و نه بازدهی حاصل از سرمایه گذاری. سرمایه گذاری به این معنی است که شما تصمیم میگیرید در مدت حداقل پنج سال پولی را از درآمدتان به سرمایه گذاری اختصاص دهید تا بعد از پنج سال با بازدهی به دست آمده در سالهای آتی، سفر کردن را به فلان کشور به طور سالیانه به برنامه همیشگی زندگیتان تبدیل کنید.
تفاوت پس انداز و سرمایه گذاری
یک اشتباه که بسیاری از ما در مورد سرمایه گذاری و هدف گذاری در سرمایه گذاری میکنیم این است که مفهوم پس انداز را با سرمایه گذاری یکی میدانیم. اول از همه باید گفت که وجود واژهها در زبان برای تمیز دادن کارکردها و مفاهیم است. درست است که پس انداز و سرمایه گذاری هر دو عنصری به نام پول را در خود جا میدهند اما کارکرد آنها با هم متفاوت است. پس انداز به پولی گفته میشود که برای تامین یک نیاز انجام میشود. به این معنی که بعد از مدتی کوتاه، با محروم کردن خود از یک خرج نه چندان واجب، چیز دیگری را برای ثبات شرایط خود از پول حاصل از آن محرومیت به دست میآورید. به عنوان مثال در زمان تحصیل، سعی میکنیم که با کافی شاپ نرفتن، میزان پولی که خرج میکنیم را حفظ کنیم تا مثلا فلان کتاب و یا کلاس آموزشی را برویم و بعد از برآورده شدن این نیاز دوباره به حالت قبلی برمیگردیم و اگر بخواهیم دوباره اقدام به خرید چیز دیگری کنیم باز باید یک دوره محرومیت را تحمل کنیم. در واقع با پس انداز، در همان شرایط قبلی قرار داریم اما یک گزینه موردنیاز ضروری و آنی را به خود اضافه کردهایم. اما سرمایه گذاری به این معنی است که در مدت زمان طولانیتر، یعنی حداقل به مدت ۵ سال، با سرمایه گذاری کردن سرمایه خود و میزان پولی مشخص از عایدیمان برای یک هدف بلند مدت برنامه ریزی میکنیم و بعد از به رسیدن به هدفمان، نتایج حاصل از رسیده به آن هدف را برای همیشه در اختیار داریم. به عنوان مثال تصمیم میگیرم که به مدت پنج سال مقداری از حقوق و سرمایهای که داریم را در جایی قرار دهیم تا با بازدهی موردانتظارمان، که البته قرار است بعد از گذشت سالهای بیشتر هم به همان میزان بازدهی باقی بماند، سفر به فلان کشور را برای هر سال در برنامه خود داشته باشیم، آن هم بدون آن که نیاز به محرومیت کشیدن و کم کردن هزینههای معمول پیدا کنیم. گرچه این بحث در حوصله این متن نمیگنجد و در مطلب تفاوت سرمایه گذاری و پس انداز به طور مفصل به آن پرداختهایم.
جدیت و واقع بینی
ما در جهان نسبیت زندگی میکنیم و از هر قطعیتی به ویژه در بحث مالی بی اطلاع هستیم. اما این بدان معنا نیست که نمیتوانیم در مورد آینده پیش بینی و تحلیل نداشته باشیم. البته این که صرفا دلمان بخواهد خانه داشته باشیم و یا هر چیز دیگر کافی نیست و تحلیل قیمت و روند رکود و تورم و آرزو کردن برای ما در هدف گذاری در سرمایه گذاری که یکی از گامهای سرمایه گذاری است کافی نیست. باید جدیت و واقع بینی را هم چاشنی گامهای سرمایه گذاری کنیم. این که بگوییم دلمان میخواهد در چند سال آینده خانه داشته باشیم تا این که بگوییم؛ ((من حتما باید در فلان سال خانهای فلان متری در فلان قسمت شهر داشته باشم!)) کاملا متفاوت است. جدیت در مسیر سرمایه گذاری بسیار اهمیت دارد و با واقع بینی و آن چه که امروز در چنته داریم، رابطه کاملا مستقیم با مفهوم سرمایه گذاری دارد. باید مشخص کنیم که جمع پولی که امروز میتوانم پس انداز کنم چقدر است؟ و جمع پولی که میتوانم در این مدت به دست آورم چقدر است؟ تصور میکنیم که با تمام قوا و قرض و قوله توانستهایم ۲۰۰ میلیون تومان سرمایه جمع آوری کنیم. از طرفی، میتوانیم ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان به صورت ماهیانه پس انداز کنیم و افق زمانیمان را هم سال ۱۴۰۴ هجری شمسی قرار دهیم. بنابراین محاسبات میتواند این را به نشان دهد که ما نیاز به ۴۰ درصد بازدهی به صورت مرکب ( به این معنی که روی سود پول هم باز ۴۰ درصد سود بیاید) خواهیم داشت تا این که در موعد مقرر، ۲ میلیارد تومان پول دستمان را بگیرد تا بتوانیم یک خانه معقول در قسمتی نه چندان بالا در تهران بخریم. این یک نمونه بود؛ گرچه این محاسبه برای هر شخص با هر سلیقه و انتظاری متفاوت است. شاید این سوال مطرح شود که باید هر کدام از ما چه فرمولی استفاده کنیم تا بفهمیم چه میزان بازدهی خواهیم داشت. اشتباه نکنیم! این که چه میزان بازدهی خواهیم داشت مهم نیست؛ این مهم است که چه میزان بازدهی نیاز داریم. برای این که مثالی که آوردهایم دور از ذهن نباشد نگاهی به جدول ((فرصتهای سرمایه گذاری در ایران)) میاندازیم که از ده سال گذشته تا به امروز فراهم آمده است. این جدول نشان میدهد که یک ایرانی از سطح متوسط جامعه میتوانسته در پس این ده سال چه بازدهی مالی داشته باشد. به عنوان مثال بانک را ببینید که ۱۵ درصد سود داشته و نه پایین رفته و نه بالا. اگر دلار می خریدیم ۳۰ درصد سود از ده سال پیش تا به امروز داشتهایم. اگر خوب دقت کنیم دلار در سال ۹۲ یک زیان ۱۰ درصدی داشته است اما با این حال، چرا عده زیادی به این سرمایه گذاری تن دادهاند؟ جوابش کاملا مشخص است؛ مفهوم ریسک و بازده که در مورد صندوقهای سهامی مانند صندوق آوای سهام کیان و آهنگ سهام کیان هم صدق میکند، نرخ رشد و افول دلار را هم پوشش میدهد. در این جدول به نرخ بازدهی مسکن در تهران دقت کنید؛ این قسمت هم به جز یکسال ضرر، بازده میانگین ۲۷ درصدی در ده سال قبل داشته است. دقت داشته باشیم که در این جدول بازده ۵ ساله هم داریم و میتوان طبق ۵ سال هم محاسبه کرد.
نتیجه گیری
مهم این است که اهدافمان را محدود کنیم تا بتوانیم روی هدفمان و راههای رسیدن به آن متمرکز شویم و واقع نگری و جدیت و کمیت هم باید چاشنی کار شود تا بتوانیم به سر منزل مقصود برسیم. بازدهی و مدت زمان موردانتظار نیز در گام های قبل از سرمایه گذاری بسیار اهمیت دارد و این مسیر همچنان ادامه دارد و در مطالب بعدی نیز به بررسی ابعاد دیگر از سرمایه گذاری خواهیم پرداخت.