حاشیه سود چه مفهومی دارد؟

امیر شاملویی
    • اشتراک‌گذاری
    • 675
    • 0
    حاشیه سود چه مفهومی دارد؟

    حاشیه سود بالا نشان می‌دهد که شرکت کنترل خوبی روی نحوه مدیریت هزینه‌هایش دارد و می‌تواند گزینه مناسبی برای سرمایه‌گذاری باشد. از سوی دیگر، حاشیه سود می‌تواند نشان دهنده استراتژی قیمت‌گذاری شرکت‌ها هم باشد.

    یکی از مفاهیم پرکاربرد در بازارهای مالی سودآوری و حاشیه سود است. از نظر اقتصادی هدف شرکت‌ها کسب سود بیشتر و دستیابی به منفعت است. علت سرمایه‌گذاری افراد در آنها نیز همین نکته است. زیرا اگر انگیزه کسب سود در کار نباشد، دلیلی هم برای سرمایه‌گذاری وجود ندارد. با وجود تمام این حرف‌ها ممکن است در سنجش گزینه مناسب برای سرمایه‌گذاری با مشکل روبرو شویم. به همین دلیل هم بهتر است با اصول سرمایه‌گذاری بهینه و مفاهیم آن آشنا شویم. در ادامه قصد داریم شما را با حاشیه سود و مفهوم آن آشنا کنیم.

    حاشیه سود چیست؟

    حاشیه سود که به آن مارجین هم گفته می‌شود، عبارت است از حاصل تقسیم سود یک شرکت به فروش آن. در برخی موارد هم حاشیه سود حاصل تقسیم سود خالص بر درآمد شرکت است. این مفهوم در پایان صورت سود و زیان قرار دارد و برای محاسبه آن باید کل هزینه‌هایی که شرکت متحمل شده است، از هزینه‌های عملیاتی گرفته تا بهایی که برای مواد اولیه پرداخت می‌کنیم را از کل درآمد کم کنیم.

    هزینه‌های مالیاتی نیز باید از درآمد کل کم شود. حاشیه سود به صورت درصد درج می‌شود و معنای آن این است که اگر شرکت به عنوان مثال 100 میلیارد تومان فروش داشته باشد و درآمد کسب کند، سود آن چقدر خواهد بود. در واقع، اگر حاشیه سود 30 درصد باشد، شرکت فوق 30 میلیارد تومان سود به دست خواهد آورد.

    انواع مختلف حاشیه سود

    حاشیه سود را به 3 دسته مختلف تقسیم می‌کنند. دسته اول حاشیه سود ناخالص است، دسته دوم حاشیه سود عملیاتی نام دارد و به دسته سوم حاشیه سود خالص می‌گویند. این حاشیه سودها از طریق بررسی و تحلیل صورت سود و زیان قابل دستیابی است. در ادامه به دسته‌های مختلف حاشیه سود اشاره می‌کنیم.

    حاشیه سود ناخالص

    این حاشیه سود حاصل تقسیم سود ناخالص بر درآمد است. در نهایت عدد به دست آمده را در 100 ضرب می‌کنیم تا حاشیه سود ناخالص برحسب درصد به دست بیاید. سود ناخالص نیز حاصل کم کردن بهای تمام شده از درآمد کل است.

    حاشیه سود عملیاتی

    این متغیر حاصل تقسیم کردن سود عملیاتی است بر درآمد. کاربرد حاشیه سود عملیاتی آن است که سودآوری شرکت مورد بررسی ما را در عملیات اصلی که انجام می‌دهد، مورد سنجش قرار می‌دهد. عدد به دست آمده را ضرب در 100 می‌کنیم تا این متغیر برحسب درصد به دست بیاید. سود عملیاتی حاصل کم کردن هزینه‌های عملیاتی از سود ناخالص است.

    حاشیه سود خالص

    برای به دست آوردن حاشیه سود خالص، باید سود خالص را بر درآمد تقسیم کرد. عددی را که به دست می‌آید باید در 100 ضرب کنیم. حاشیه سود خالص یکی از نسبت‌های مالی است که بسیاری از تحلیلگران به آن توجه می‌کنند و سودآوری یک بنگاه تولیدی را بر اساس آن مورد سنجش و ارزیابی قرار می‌دهند. سود خالص نیز برابر است با درآمد کل منهای تمام هزینه‌ها.

    افزایش درآمد به معنی افزایش حاشیه سود است؟

    درآمد برای شرکت‌ها فقط یک عدد است. این عدد نمی‌تواند بیان کننده حاشیه سود شرکت باشد، زیرا درآمد عبارت است از مقدار فروش ضرب در قیمت فروش. به این ترتیب مقدار حاشیه سود را نشان نمی‌دهد. برای روشن‌تر شدن تفاوت درآمد و حاشیه سود یک مثال بیان می‌کنیم:

    اگر یک شرکت در پایان سال گذشته 10 میلیارد تومان درآمد داشته باشد و مجموع کل هزینه‌های آن 8 میلیارد تومان شده باشد؛ میزان حاشیه سود آن 20 درصد بوده است. حال اگر در پایان سال جاری درآمد شرکت به 12 میلیارد رسیده باشد آیا می‌توان گفت که حاشیه سود شرکت بالا رفته است؟

    برای جواب دادن به این سوال ابتدا باید میزان هزینه‌های کل را نیز در نظر گرفت زیرا هزینه‌ی کل یک شرکت عنصر مهمی برای تعیین حاشیه‌ی سود آن به شمار می‌رود. اگر به مثال ذکر شده برگردیم و فرض کنیم درآمد شرکت در پایان سال جاری 12 میلیارد و هزینه‌ی کل شرکت نیز 10 میلیارد تومان باشد، حاشیه سود شرکت 16.6 درصد می‌شود. طبق این مثال فرضی درآمد شرکت بالا رفته است اما حاشیه‌ی سود آن کاهش داشته است.

    دانستن حاشیه سود به چه دردی می‌خورد؟

    اطلاع از میزان حاشیه سود می‌تواند نکات خوبی را در مورد یک شرکت به ما بگوید. اگر میزان حاشیه سود پایین باشد، می‌توان نتیجه گرفت که وضعیت اقتصادی شرکت چندان خوب نیست و سرمایه‌گذاری خیلی خوبی نخواهد بود. شرکتی که حاشیه سود پایینی دارد، در صورتی که با مشکلی در درآمدزایی روبرو شود، حاشیه سود آن پایین‌تر هم خواهد رفت. مقایسه مارجین‌های سود شرکت‌های یک صنعت با یکدیگر می‌تواند نشان دهد که شرایط هر شرکت‌ به چه نحوی است و چه مشکلاتی در فروش و کسب درآمد دارد.

    علاوه بر این، حاشیه سود نشان می‌دهد که شرکت‌ها چطور هزینه‌هایشان را مدیریت می‌کنند و چقدر در این زمینه خوب عمل کرده‌اند. وقتی مارجین سود پایین باشد یعنی مخارج شرکت نسبت به درآمد زیاد باشد، می‌تواند نشانه‌ای از وضعیت نامناسب یک شرکت از نظر مدیریت باشد.

    مخارج و هزینه‌های بالا ممکن است به این دلیل اتفاق افتاده باشد که شرکت نیروی انسانی زیادی نسبت به حالت بهینه خود استخدام کرده باشد. از طرف دیگر، حاشیه سود بالا نشان می‌دهد که شرکت کنترل خوبی روی نحوه مدیریت هزینه‌هایش دارد و می‌تواند گزینه مناسبی برای سرمایه‌گذاری باشد.

    از سوی دیگر، حاشیه سود می‌تواند نشان دهنده استراتژی قیمت‌گذاری شرکت‌ها هم باشد. مثلا ممکن است مارجین به این علت پایین باشد که یک شرکت محصولات خود را ارزان‌تر می‌فروشد و شاید با این کار یک استراتژی را دنبال می‌کند. دانستن دلیل پایین یا بالا بودن مارجین می‌تواند ما را به تصمیم درستی برای سرمایه‌گذاری در آن شرکت برساند.

    نکاتی که باید در سنجش حاشیه سود به آنها دقت کرد

    در بالا به بررسی حاشیه سود پرداختیم و به نکاتی در خصوص آن اشاره کردیم. گفتیم که این معیار می‌تواند به ما کمک کند تا وضعیت یک شرکت را به طور کلی بفهمیم و در خصوص سرمایه‌گذاری برای آن تصمیم بگیریم. با این حال حاشیه سود هم مشکلاتی دارد که باید به آن توجه کنیم. در مجموع، این نسبت را زمانی می‌توان به کار برد که شرکت‌ها در یک صنعت فعالیت کنند و مدل کسب و کار آنها هم مشابه باشد. وقتی شرکت‌ها متعلق به صنایع مختلفی باشند یا مدل کسب و کارشان فرق داشته باشد، مقایسه آنها چندان درست نخواهد بود.

    مثلا شرکتی که کالای لوکس و تجملاتی می‌فروشد را نمی‌توان با تولیدکننده کالاهای اساسی و ضروری مقایسه کرد. حاشیه سود این شرکت‌ها با یکدیگر فرق دارد و مشتریان متفاوتی هم دارند. در نهایت این که برای شرکت‌های زیان‌ده هم محاسبه حاشیه سود چندان فایده ندارد، چرا که این قبیل شرکت‌ها سودی ایجاد نمی‌کنند که بتوانیم حاشیه سود را بسنجیم.