تولید ناخالص داخلی یا GDP چیست؟

امیر شاملویی
    • اشتراک‌گذاری
    • 1968
    • 0
    تولید ناخالص داخلی یا GDP چیست؟

    تولید ناخالص داخلی یا همان GDP از مهمترین متغیرهای اقتصادی است و یکی از معیارهای مهم برای سنجش وضعیت اقتصاد کلان یک کشور به شمار می‌رود. علاوه بر این، از تولید ناخالص داخلی برای مقایسه وضعیت اقتصادی کشورها نیز استفاده می‌شود.

    احتمالا تاکنون بارها کلمه رشد اقتصادی یا تولید ناخالص داخلی را شنیده باشید. یکی از مفاهیمی که بسیار در زندگی روزمره مردم خود را نشان می‌دهد، همین رشد اقتصادی است. اما برای این که بدانید رشد اقتصادی چیست و چه اهمیتی دارد، ابتدا باید بدانید تولید ناخالص داخلی یا همان GDP چیست و مفهوم آن را متوجه شوید. در ادامه این مفاهیم را بیشتر مورد بررسی قرار می‌دهیم.

    تعریف تولید ناخالص داخلی یا GDP

    تولید ناخالص داخلی یا همان GDP از مهمترین متغیرهای اقتصادی است و یکی از معیارهای مهم برای سنجش وضعیت اقتصاد کلان یک کشور به شمار می‌رود. علاوه بر این، از تولید ناخالص داخلی برای مقایسه وضعیت اقتصادی کشورها نیز استفاده می‌شود. اما تولید ناخالص داخلی چیست؟ در اقتصاد، تولید ناخالص داخلی یا همان GDP به مجموع ارزش کل کالاها و خدمات نهایی تولید شده در یک سرزمین در بازه زمانی مشخصی (که عمدتا یک سال است) گفته می‌شود. همان طور که گفتیم تولید ناخالص داخلی برای تمام کالاها و خدمات به کار می‌رود، یعنی کالاهای مصرفی اعم از خوراکی‌ها و سایر اقلام مصرف شدنی یا خدماتی مانند آرایشگاه یا خرید کالاهای سرمایه‌ای مانند خودرو را در بر می‌گیرد. به علاوه، در این تعریف از کلمه نهایی استفاده شده است.

    در واقع کالا یا خدمات نهایی آخرین زنجیره از آن کالا است که به مصرف نهایی تعلق پیدا می‌کند و دیگر در ایجاد خدمات یا کالای دیگری مورد استفاده قرار نمی‌گیرد. شاید این جملات ابتدا کمی گنگ باشند اما با ذکر یک مثال این موضوع را روشن می‌کنیم. نان را در نظر بگیرید. برای تهیه نان آرد، آب و برخی موارد دیگر لازم است تا برای مصرف کننده قابل استفاده باشد. از آنجا که مردم نان را مصرف می‌کنند، ارزش آرد و سایر موارد در آن منظور شده است و نباید اجزای تشکیل دهنده را جدا جدا در تولید ناخالص داخلی منظور کرد. اگر چنین کاری کنیم دچار دوباره شماری ارزش آن می‌شویم و تولید ناخالص داخلی بیشتر از اندازه واقعی آن می‌شود.

    نحوه محاسبه تولید ناخالص داخلی و روش‌های آن

    برای محاسبه تولید ناخالص داخلی عموما 3 روش پیشنهاد شده است. معروفترین راه روش ارش افزوده است. در این روش ارزش افزوده همه کالاها و خدماتی که در یک اقتصاد تولید می‌شود، اندازه‌گیری می‌گردد. مزیت روش ارزش افزوده این است که به راحتی مساله دوباره شماری ارزش کالاها را حل می‎‌کند. در واقع در این روش اختلاف میان هزینه‌ صرف شده برای مواد اولیه یا یا کالاهای نیمه ساخته شده با قیمتی که مصرف کنندگان پرداخت می‌کنند، به راحتی ارزش افزوده نهایی را مشخص می‌کند. به عنوان مثال فرض کنید یک تولیدکننده با هزینه 20 هزار تومان ترانزیستور می‌سازد و آن را به قیمت 30 هزار تومان به یک کارخانه رادیوسازی می‌فروشد. تولید کننده رادیو علاوه بر آن، مواد اولیه‌ای را به قیمت 50 هزار تومان تهیه می‌کند و آنها را به رادیو تبدیل می‌کند.

    اگر هر رادیو را 100 هزار تومان به فروش برساند، ارزش افزوده هر مرحله به این صورت به دست می‌آید: ارزش افزوده ترانزیستورساز 10 هزار تومان و ارزش افزوده رادیوساز 20 هزار تومان است، یعنی در مجموع تولید یک رادیو 30 هزار تومان ارزش افزوده دارد. تولید ناخالص داخلی نیز همین میزان خواهد بود زیرا مجموع ارزش فروش 130 هزار تومان و مجموع ارزش مواد اولیه و کالاهای نیمه ساخته و واسطه‌ای برای تولید رادیو 50 + 30 +20 یعنی 100 هزار تومان است. بنابراین اختلاف این دو همان 30 هزار تومان می‌شود.

    روش دوم محاسبه تولید ناخالص داخلی روش درآمدی است. در این روش درآمدهای افراد در سراسر کشور جمع می‌شود و شامل مواردی مانند حقوق، دستمزد، اجاره و سود است.

    روش سوم به روش هزینه معروف است. در این روش بر اساس یک فرمول استاندارد عمل می‌کنیم. بر اساس این فرمول، میزان تولید ناخالص داخلی برابر است با مجموع هزینه در بخش مصرف، هزینه‌های دولتی، مبالغ سرمایه‌گذاری شده و خالص صادرات (یعنی کل صادرات منهای واردات).

    نکاتی در مورد تولید ناخالص داخلی

    درست است که تولید ناخالص داخلی برای مقایسه کشورها مورد استفاده قرار می‌گیرد و ارجاع زیادی به آن می‌شود اما این به معنای آن نیست که این متغیر بی‌عیب و نقص است. در محاسبه تولید ناخالص داخلی برخی از فعالیت‌های اقتصادی مورد محاسبه قرار نمی‌گیرد و برخی از محاسبات هم با ایراداتی همراه است. این مساله به ویژه در برخی از کشورهایی که ساختار اقتصادی متفاوتی دارند، موجب می‌شود در مورد رقم GDP اعلام شده آنها بیشتر احتیاط کنیم. یکی از موارد فعالیت‌های خانگی است که در محاسبه تولید ناخالص داخلی منظور نمی‌شوند. به این ترتیب ارزش فعالیت‌های زنان خانه‌دار در این متغیر نشان داده نمی‌شود و این موضوع در محاسبه GDP کشورهایی با زنان خانه‌دار زیاد یا فعالیت‌های غیربازاری اهمیت دارد.

    یک نکته دیگر این است که فعالیت‌های غیرقانونی مانند قاچاق کالاهای مختلف یا مواد مخدر در تولید ناخالص داخلی منظور نمی‌شوند اما از سوی دیگر مبارزه با آنها و بودجه‌ای که صرف این مبارزه می‌شود، در تولید ناخالص داخلی محاسبه می‌شود.

    علاوه بر این موارد، تنها کالاهایی در GDP به حساب می‌آیند که در آن سال مالی تولید شده باشند. به این ترتیب کالاهای تولید شده در سال‌های قبل، حتی در صورت معامله در آن سال مالی جزو تولید ناخالص داخلی محسوب نمی‌شوند، چون پیشتر یک بار در سال‌های قبل به حساب آمده‌اند. تنها کارمزد معامله آنها در سال جدید است که وارد GDP سال مالی جدید می‌شود.

    تولید ناخالص داخلی سرانه چیست؟

    تولید ناخالص داخلی سرانه از تقسیم تولید ناخالص داخلی بر جمعیت کل کشور به دست می‌آید. همانگونه که گفته شد تولید ناخالص داخلی مهم ترین سنجه برای مقایسه رشد اقتصادی کشورها است. برای اینکه بدانیم کدام کشور‌ها از لحاظ تولید ناخالص داخلی وضعیت بهتری دارند باید به سرانه تولید ناخالص داخلی این کشورها مراجعه کنیم. زیرا ممکن است کشوری تولید ناخالص داخلی بالایی داشته باشد، اما از سویی دیگر جمعیت بسیار بالایی نیز داشته باشد. در نتیجه چنین اتفاقی می‌افتد که تولید ناخالص داخلی برای هر فرد کم شود. به بیان دیگر می‌توان گفت که سرانه تولید ناخالص داخلی بیان کننده استاندارد زندگی در آن کشور است و به طور کلی هر کشوری که تولید ناخالص سرانه بالاتری داشته باشد استاندارد زندگی بالاتری دارد.

    به عنوان مثال چین و هند را در نظر بگیرید. این دو کشور تولید ناخالص داخلی بالایی دارند، به طوری که چین با 17.7 هزار میلیارد دلار در سال 2021 در رده دومین اقتصاد قدرتمند جهان پس از آمریکا قرار داشت. به این ترتیب، چین بالاتر از ژاپن، آلمان، بریتانیا و بسیاری از کشورهای دیگر جای می‌گیرد. اما این موضوع زوایای اقتصاد را به درستی نشان نمی‌دهد. تولید اقتصادی عمدتا تابعی از سرمایه و نیروی کار است و به همین دلیل بهتر است برای سنجش رفاه جامعه تولید را سرانه کنیم.

    اگر تولید ناخالص داخلی را به طور سرانه در نظر بگیریم، می‌بینیم که به طور متوسط به هر فرد آمریکایی حدود 69 هزار دلار می‌رسد، در حالی که این مقدار برای هر چینی مقداری بیش از 12 هزار دلار است. ماجرا اینجا جالب‎‌تر می‌شود که بدانیم تولید ناخالص داخلی سرانه برای هر ژاپنی 39 هزار دلار، برای هر آلمانی حدود 51 هزار دلار و برای هر بریتانیایی حدود 47 هزار دلار می‌شود که بسیار بهتر از چینی‌ها است. این عدد برای هندی‌ها که ششمین اقتصاد بزرگ دنیا هستند نیز تنها اندکی بیش از 2 هزار دلار است. البته در سنجش رفاه باید هزینه‌های زندگی در آن کشور را هم در نظر داشت. به عنوان مثال درست است که سرانه تولید ناخالص داخلی در هند پایین است اما به این معنا نیست که لزوما ژاپنی‌ها 18 برابر آنها مرفه‌ترند. هزینه‌های زندگی در هند نیز پایین‌تر از ژاپن است. برای رفع چنین مشکلی از روش ppp یا برابری قدرت خرید استفاده می‌کنند.

    تفاوت تولید ناخالص داخلی (GDP) با تولید ناخالص ملی (GNP)

    در تعریف تولید ناخالص داخلی اشاره کردیم که ارزش کل کالاها و خدماتی است که در یک سال مالی در «یک سرزمین» ایجاد شده‌اند. این به معنی آن است که تولید صورت گرفته در چارچوب مرزهای یک کشور است که در این متغیر اهمیت دارد. بنابراین فرقی ندارد که این تولید در یک کشور را یک فرد خارجی انجام داده باشد یا فردی از همان کشور. این در حالی است که در GNP یا همان تولید ناخالص ملی افراد تابعه آن کشور اهمیت دارند. در واقع، اگر فردی ایرانی در کشور دیگری زندگی می‌کند و از درآمدش مبلغی پول به داخل کشور واریز کند، این پول در تولید ناخالص ملی ایران یا همان GNP منظور می‌شود.

    رشد اقتصادی و محاسبه آن

    همان طور که گفتیم برای محاسبه رشد اقتصادی باید ابتدا تولید ناخالص داخلی را بشناسیم و محاسبه کنیم. پس از محاسبه تولید ناخالص داخلی، رشد اقتصادی به راحتی قابل محاسبه است. در واقع میزان رشد تولید ناخالص داخلی همان رشد اقتصادی است. فرمول محاسبه رشد هم این است که GDP سال قبل را از GDP امسال کم می‌کنیم. سپس حاصل را بر تولید ناخالص داخلی سال قبل تقسیم می‌کنیم. نتیجه حاصل میزان رشد اقتصادی آن کشور را نشان می‌دهد که می‌تواند منفی، صفر یا مثبت باشد. رشد مثبت نشان بهبود وضعیت اقتصادی و به طور کلی درآمدی در آن کشور است و منفی شدن رشد نشانه‌ای از دشواری‌های اقتصادی در آن سرزمین. صفر شدن رشد هم به معنی بدون تغییر ماندن تولید در یک اقتصاد است.

    تولید ناخالص داخلی اسمی و حقیقی

    گاهی وقت‌ها می‌خواهیم میزان تولید صورت گرفته در یک کشور را در طول زمان مقایسه کنیم. این کار به دلیل تورم با مشکل روبرو می‌شود. دلیل آن هم این است که در اغلب موارد تورم باعث می‌شود میزان پرداختی در ازای کالاها یا خدمات در طول زمان افزایش یابد و بنابراین همواره تولید ناخالص داخلی روند صعودی داشته باشد. در حالی که ممکن است در عین حال میزان تولید کالاها و خدمات کمتر شده باشد و تنها این افزایش به واسطه افزایش قیمت و تورم باشد. به این میزان، تولید ناخالص داخلی اسمی می‌گویند. برای رفع این مشکل و برای آن که بتوان تولید را در طول زمان مقایسه کرد باید راهی برای خنثی کردن اثر تورمی پیدا کرد. برای این منظور، تورم را از تولید ناخالص داخلی اسمی بیرون می‌آوریم و به این ترتیب تولید ناخالص داخلی در سال‌های مختلف قابل مقایسه خواهد بود.

    در اقتصاد، تولید ناخالص داخلی یا همان GDP به مجموع ارزش کل کالاها و خدمات نهایی تولید شده در یک سرزمین در بازه زمانی مشخصی (که عمدتا یک سال است) گفته می‌شود.
    در تعریف تولید ناخالص داخلی اشاره کردیم که ارزش کل کالاها و خدماتی است که در یک سال مالی در «یک سرزمین» ایجاد شده‌اند. این به معنی آن است که تولید صورت گرفته در چارچوب مرزهای یک کشور است که در این متغیر اهمیت دارد. بنابراین فرقی ندارد که این تولید در یک کشور را یک فرد خارجی انجام داده باشد یا فردی از همان کشور. این در حالی است که در GNP یا همان تولید ناخالص ملی افراد تابعه آن کشور اهمیت دارند. در واقع، اگر فردی ایرانی در کشور دیگری زندگی می‌کند و از درآمدش مبلغی پول به داخل کشور واریز کند، این پول در تولید ناخالص ملی ایران یا همان GNP منظور می‌شود.