چرا هوش به تنهایی برای موفقیت در سرمایهگذاری کافی نیست؟
- اشتراکگذاری
- 314
- 0
بسیاری از ما در سنجش تواناییهای خود دچار خطا میشویم. در بازارهای سرمایهگذاری این مساله منجر به باخت میشود. در مطالعهای که در سال 1977 انجام شد، 94 درصد از اساتید دانشکدههای مورد بررسی نمره خود را بالاتر از متوسط گروه همتایانشان لحاظ کرده بودند. اگر همین سوال را در بازار سرمایه و از سرمایهگذاران مطرح کنید، احتمالا نتیجه مشابهی خواهید گرفت.
بسیاری از افرادی که در بازارهای سرمایهگذاری فعالیت میکنند، باور دارند که با تکیه بر قابلیتهای هوشی یا مهارتی خود میتوانند به سود قابل توجهی دست پیدا کنند. برخی از آنها به دلیل موفقیت در زمینههای دیگر زندگی، اعم از کاری گرفته تا تحصیلی، پا به دنیای سرمایهگذاری و بازارهای متلاطم میگذارند. این دسته از افراد فکر میکنند نخبه بودن تضمینی برای موفقیت در بازارهای مالی و سرمایهگذاری است. اما لزوما این طور نیست. سطح دانش ما از بازار، بدشانسی و اتفاقات غیرمنتظره سیاسی-اقتصادی، عدم شناخت خود و خطاهای ذهنی که ممکن است مرتکب شویم، همه عواملی هستند که به راحتی میتوانند نخبهترین افراد را هم مغلوب کنند و سرمایه آنان را از چنگشان دربیاورند. اگر گمان میکنید نخبه بودن برای موفقیت در بازارهای مالی کافی است، توصیه میکنیم مطلب زیر را مطالعه کنید.
دانشمند بزرگ جهان در حباب بازار سرمایه
اسحاق نیوتون را یکی از بزرگترین دانشمندان جهان در سراسر تاریخ میدانند. او با کارهای خود در زمینه ریاضیات، نجوم، فیزیک و شیمی، نقش مهمی در پیشرفت علوم داشته است. احتمالا داستان سیب و کشف جاذبه برای همه شما آشنا است. برخی ضریب هوشی نیوتون را 190 تخمین زدهاند که عدد قابل توجهی است. برای مقایسه کافی است بدانید میانگین ضریب هوشی ایرانیان 97 تخمین زده شده است. اما حتی این هوش بالا هم نتوانست او را از بنیادیترین غرایز انسانی، یعنی حرص و حسادت نجات دهد.
در سال 1720، سهام شرکت دریای جنوب رو به افزایش گذاشت و شور ناشی از آن به خیابانهای لندن سرایت کرد. نیوتون هم وارد این سرمایهگذاری شد. او سهام شرکت را خرید و 100 درصد بازدهی کسب کرد. اما قیمت سهام مدام بالاتر میرفت. این بار نیوتون با سه برابر سرمایهگذاری اولیهاش به بازار برگشت تا از رشد قیمت جا نماند. حتی اوراق قرضه دولتی خود را نیز به سهام این شرکت تبدیل کرد. اما ورود او همزمان با اوج سهام بود و به جای این که پولش دو برابر شود، تقریبا همه آن را از دست داد. وقتی حباب بازار ترکید، تنها در مدت 4 هفته قیمتها 75 درصد افت کردند. معروف است که نیوتون در بقیه عمرش نمیخواست کلمه «دریای جنوب» را بشنود.
پیشبینی بازارها دشوار است
وقتی از نیوتون در مورد سمت و سوی بازارها پرسیدند، گفته بود: «من میتوانم حرکت اجرام آسمانی را محاسبه کنم اما جنون افراد را خیر.» نیوتون یکی از باهوشترین افراد کره زمین بود اما حتی او هم نتوانست جلوی خطاهای ذهنی خود را در این اشتباهات بگیرد و سعی کرد در ثروتمند شدن از بقیه عقب نماند. این مسالهای است که برای بسیاری از سرمایهگذاران تازهکار یا مغرور هم پیش میآید. آنها فکر میکنند بهتر از متوسط عمل خواهند کرد.
یک مطالعه علمی: چه کسی بهتر است؟
همان طور که گفتیم بسیاری از ما در سنجش تواناییهای خود دچار خطا میشویم. در بازارهای سرمایهگذاری این مساله منجر به باخت میشود. در مطالعهای که در سال 1977 انجام شد، 94 درصد از اساتید دانشکدههای مورد بررسی نمره خود را بالاتر از متوسط گروه همتایانشان لحاظ کرده بودند. اگر همین سوال را در بازار سرمایه و از سرمایهگذاران مطرح کنید، احتمالا نتیجه مشابهی خواهید گرفت. علاوه بر این، باید دقت داشته باشید که اکنون در سراسر جهان معاملات با کمک رایانهها و قدرت تحلیل ۀنها انجام میگیرند که عملا تا حد زیادی کاربرد هوش انسانی را کاهش میدهد.
آشنایی با جان مریودر، سرمایهگذار نخبهگرا
جان مریودر کسی است که شرکت مدیریت سرمایه بلندمدت را در سال 1994 تاسیس کرد. پیش از آن که دست به این کار بزند، به مدت دو دهه در کار خود به عنوان رییس گروه آربیتراژ درآمد ثابت و نایب رییس شرکت سولومون برادرز به خوبی خود را ثابت کرده بود. در شرکت سولومون برادرز بود که دور خود را با برخی از درخشانترین افراد پر کرد. گروه وی بسیار قدرتمند شده بود و در یک سال موفق به کسب درآمد 3.5 میلیون دلاری شدند. اما پس از یک رسوایی مالی مریودر استعفا کرد و گروهش هم همین کار را انجام دادند.
مدتی بعد مریودر با کمک برخی از چهرههای معروف مالی شرکت مدیریت سرمایه بلندمدت را راه انداخت. حداقل سرمایهگذاری در این شرکت 10 میلیون دلار بود و مدیریت این سرمایه کارمزدی کمی بیشتر از شرکتهای معمول دریافت میکرد. در بازار نرخ در آن زمان 2.2 درصد بود اما این نرخ برای شرکتی که مریودر بنیان گذاشته بود، به 2.25 درصد میرسید. اما این حداقل لازم برای سرمایهگذاری و کارمزد تعیین شده سرمایهگذاران را رویگردان نکرد و مشتریان خوبی جلب آن شدند. آنها مشتریانی از شرکتهای بزرگ و نیز نهادهای عظیمی مانند بانک مرکزی تایوان، صندوق بازنشستگی کویت و برخی موارد دیگر داشتند.
رشد یک ستاره در بازارهای مالی
شرکت مدیریت سرمایه بلندمدت در فوریه سال 1994 با سرمایه 1.25 میلیارد دلاری کارش را شروع کرد و بزرگترین صندوق پوشش ریسک تا آن زمان لقب گرفت. عملکرد این شرکت بسیار خوب بود و در 10 ماه اول کارش 20 درصد بازدهی کسب کرد. این بازدهی در سال 1995 به 43 درصد و در سال 1996 به 41 درصد رسید. این ارقام بسیار خوب و قابل توجه بود و اگر بخواهیم مقایسه کنیم سرمایه آن از میزان فروش همبرگرهای مک دونالد در سراسر دنیا فراتر رفت و شرکتهایی مانند دیزنی، زیراکس، نایکی و ژیلت را پشت سر گذاشت. اما این سرخوشی همیشگی نبود.
مرگ یک ستاره درخشان
از سال 1997 شرکت به تدریج با مشکل روبرو شد. سال بعد مشکلات جدیتر شدند و شرکت ضررهای بزرگی کرد. اما چه اتفاقی افتاده بود؟ چطور افراد باهوش شرکت دچار اشتباهات عظیم شدند؟ بزرگترین خطای آنان اعتماد به این مساله بود که مدلهایشان میتواند نحوه رفتار افراد را توضیف کند به ویژه وقتی که پول و هورمون سروتونین در بازار به طور همزمان بالا میروند.
جمعبندی
بسیاری از افرادی که در بازارهای سرمایه فعالیت میکنند، گمان میکنند به راحتی سود بالایی کسب میکنند. این موضوع در مورد کسانی که باهوش هستند یا در زندگی به موفقیتهایی دست یافتهاند، بیشتر به چشم میآید. با این حال به یاد داشته باشید ترکیب هوش و اعتماد به نفس بیش از حد میتواند برعکس عمل کند و موجب خسارت به سرمایه شما شود. مهم نیست چقدر باهوش باشید، همه ما انسانها غرایزی داریم که گاهی بر ما غلبه میکنند. عدم کنترل خود در چنین مواردی نتایج منفی در پی دارد.