قانون 10/20/70 در بودجه بندی چطور به ما کمک میکند؟
- اشتراکگذاری
- 6527
- 0
باید قدم به قدم جلو رفت تا به هدف رسید و برای رسیدن به مهارت بودجه بندی باید از قوانین و راهکارهایی مانند 10/20/70 استفاده کنیم.
قانون 10/20/70 برای رسیدن به مهارت بودجه بندی خانوادهها و البته تمامی اشخاص یکی از بهترین راهها برای شروع یادگیری چگونه پس انداز کردن و تقسیم بندی حقوق ماهانه بوده است. بسیاری از شهروندان کشورهای مختلف با توجه به سطح درآمدزایی و خرج زندگی شهروندان خود در سالهای پیشین توانستهاند از قانون تقسیم درآمد 10/20/70 برای بودجه بندی و آموزش پس انداز استفاده کنند و راه مدیریت سرمایه را برای خانوادهها هموار کنند. این قانون به ساختار اصلی بودجه خانوار شما توجه دارد و به همین خاطر به راحتی میتوان همیشه از آن به عنوان یک الگوی مناسب برای پس انداز و به دست آوردن مهارت بودجه بندی استفاده کرد. در ادامه به بررسی جزئیات و چگونگی استفاده از این قانون خواهیم پرداخت.
قانون 10/20/70 مخفف چه چیزی است؟
اگر از یک مشاور سرمایه گذاری و یا مالی سوال کنیم که چگونه میتوانیم پس انداز و سرمایه گذاری را در برنامه مالی زندگی خود قرار دهیم، در پاسخ از ما پرسیده خواهد شد میزانی که خرج میکنیم چقدر است؟ اینکه چه میزان درآمد داریم به اندازهای که خرج میکنیم، مهم نیست. آنچه که در پس انداز و سرمایه گذاری مهم است این است که آیا با قاعده خرج میکنیم و مواظب هزینههایمان هستیم یا خیر. حضور قانونی که موضوع بحثمان هست هم مرتبط با پرسش مطرح شده است. قانون 10/20/70 به عنوان قانون تقسیم درآمد مانند یک مانع برای جلوگیری از خرجهای بی مورد عمل میکند. با استفاده از این قانون میتوان برای خریدهای و خرجهای خود حد و مرز مشخصی تعیین کنیم.
طبق این قانون، افراد در طول ماه فقط میتوانند 70 درصد از درآمد خود را خرج کنند و 20 درصد آن را باید پس انداز کنند و 10 درصد آن نیز به صندوق اضطراری خانواده انتقال پیدا کند. اهمیت تشکیل صندوق اضطراری به این خاطر است که بتوان به کمک آن قانون 10/20/70 را برای همیشه عملی کرد.
افراد در طول زندگی ممکن است به خاطر اتفاقات غیرمترقبه و پیش آمدن خرجهای آنی، گاهی مجبور شوند بیش از 70 درصد از درآمد ماهیانه خود را خرج کنند که این اتفاق باعث بر هم خوردن قانون 10/20/70 میشود. در چنین مواقعی، حضور صندوق اضطراری و استفاده از بودجه آن میتواند باعث دوام این قانون در زندگی شود. به نظر بسیاری از افراد، مواقع اضطراری هیچ زمانی به وجود نمیآید و این موضوع نه تنها میتواند به قیمت بر هم خوردن قانون 10/20/70 شود بلکه هر آنچه که تا آن لحظه اضطراری پس انداز کردیم هم برای رفع خسارت وارد شده از بین برود.
بودجه، ابزار اساسی برای ثبات اقتصادی خانوار
اگر به برنامههای اصلی هر دولت دقت کنیم متوجه حضور برنامه بودجه بندی در بالاترین اولویتها میشویم. نقشهها برای رسیدن ما به هر مقصدی که با حداکثر کاراییشان انتخاب میکنیم از اهمیت بالایی برخوردار هستند. بی تعارف باید گفت که اگر میخواهیم مسیر موفقیت مالی و حتی زندگی ما هر روز هموارتر شود، باید بودجه بندی و تقسیم بندی حقوق ماهانه را با استفاده از قانون تقسیم درآمد 10/20/70 انجام دهیم.
این واقعیت که یک باره نمیتوان به سراغ اجرای برنامه اصلی رفت کاملا درست است. باید قدم به قدم جلو رفت تا به هدف رسید و برای رسیدن به مهارت بودجه بندی باید از قوانین و راهکارهایی مانند 10/20/70 استفاده کنیم. کلی نگری در برنامهریزی باعث میشود تا بسیاری از زوایای هزینه و درآمد را نبینیم. این اتفاق باعث میشود که از دقت برنامهای که در نظر گرفتهایم کم شود و نتیجه موردنظرمان به دست نیاید. زندگی روزمره ما پر از خرج و به اصطلاح برجهایی است که در نگاه اول ناچیز به نظر میآیند اما زمانی که همین هزینههای خرد را در نظر میگیریم و جمع میکنیم، متوجه حجم قابل توجه آنها و تاثیرشان در پول مخارجی که میتوانستند پسانداز شوند، میشویم.
به همین خاطر، از سوی بسیاری از مشاوران مالی این پیشنهاد به افرادی که میخواهند قانونی مانند قانون 10/20/70 را اجرا کنند میشود که ریز مخارج خود را به صورت جداگانه بنویسند و در آخر هر ماه به محاسبه مخارج یادداشت شده بپردازند. اگر این روش برای چند ماه انجام شود، میتوان از مخارج غیرضروروی خبردار شد و آنها را از مخارج ماههای آینده حذف کرد. به عنوان مثال، میتوان مخارج ضروری مانند اجارهبها، خرج رفت و آمد و خرید مایحتاج ماهانه را در ستونی قرار داد و مخارج خدمات و تفریح و آموزش را در ستونهای دیگر جای داد. در این میان خواهیم دید مخارجی را که حضورشان هیچ ضرورتی نداشته و تنها بر اساس خواستههایمان به وجود آمدهاند. حال که نیاز و خواسته مطرح شدند، خالی از لطف نیست که تفاوت میان خواسته و نیاز را بدانیم.
نیاز و خواسته
هر فرد در مسیر زندگی خود برای زیستن از مجموعهای از نیازها و خواستهها استفاده میکند. اما آنچه میان نیاز و خواسته تفاوت ایجاد میکند، ضرورت آنها است. به عنوان مثال، نوشیدن آب برای بقای ما ضروری است پس آب را میتوان نیاز دانست. در حالی که نوشیدن نوشابه برای ادامه حیات ما ضروری نیست و تنها برای لذت مورد استفاده قرار میگیرد. بنابراین نوشیدن نوشابه یک خواسته است. بر اساس تعریفهای موجود، باید گفت که نیاز باید در اولویت قرار بگیرد و سپس نوبت به برآورده کردن خواستهها میرسد. خواستهها هم البته در مرتبه مهمی قرار دارند. بدون برآورده کردن نیازها، زندگی چندان لطفی ندارد. اما همانطور که اشاره شد باید اولویتبندی مالی داشت تا بتوان با انجام سرمایه گذاری مناسب به قدرت مالی دست پیدا کرد و با خیالی آسودهتر نسبت به نیازهای زندگی، به برآورده کردن خواستهها پرداخت.
نیازمندی ها برای مهارت بودجه بندی
واقع گرایی و شفافیت مالی از مهمترین نیازمندیهایی است که برای تعیین بودجه و قانون تقسیم درآمد نیاز خواهیم داشت. متاسفانه بسیاری از برنامههای پس انداز با شکست مواجه میشوند و دلیل اصلی شکست خوردن آنها این است که بسیاری از مخارجی که در ماه داریم را در خود جا ندادهاند.
هر برنامه بودجه بندی باید شخصی سازی شود و با توجه به نیازهای ما تنظیم شود. قانون تقسیم درآمد 10/20/70 با در نظر گرفتن قسمت عمده درآمد ماهیانه ما برای مخارج زندگی تا حد قابل توجهای به واقع نگری گرایش دارد و تقریبا تمام مخارج ریز و درشت را در خود قرار داده است. ممکن است بعضی از مخارجی که میکنیم به چشم نیایند و زمانی که میخواهیم خرجهای که کردیم را یادداشت کنیم، به طور ناخودآگاه آنها را نادیده بگیریم.
این خود یک تمرین است که قبل از تقسیم بندی حقوق ماهانه، دقت به جزئیترین خریدها و هزینهها را در زمان یادداشت مخارج داشته باشیم. به این شکل میتوان فهمید که آیا در ماه بعدی، نیاز جدیدی به نیازمندیهایمان اضافه شده است یا خیر. بهتر است برای درک بهتر و عمیقتر قانون 10/20/70 به درک مفهوم خرج و پس انداز بپردازیم.
خرج و پس انداز و آن چه که باید بدانیم
تا زمانی که نتوانیم میان دو مفهوم خرج و پس انداز در زندگیمان تعادل برقرار کنیم، باید گفت رسیدن به برنامهای برای سرمایه گذاری ممکن نیست. شاید به ذهن عدهای از ما برسد که بهترین راه برای ایجاد تعادل میان خرج و پس انداز این است که تا جایی که میشود درآمدمان را بالا ببریم. اما همانطور که در آغاز اشاره شد، اگر نتوانیم بر مخارج خود مسلط شویم و تقسیم بندی حقوق ماهانه داشته باشیم پس نمیتوانیم - با هر میزان درآمد - به تعادل مالی در زندگیمان دست پیدا کنیم. بنابراین همگام با اجرای آنچه که در اجرای قانون 10/20/70 به عنوان قانون تقسیم درآمد به یاد داریم، بهتر است نکات پیشرو را هم در نظر داشته باشیم و اجرا کنیم.
کاهش هزینه ها
پیشتر اشاره کردیم که گاهی بعضی از مخارج را یادداشت نمیکنیم و آنها کوچک میشماریم و باید به خاطر داشته باشیم که آنها را هم در کنار دیگر هزینهها یادداشت کنیم. علاوه بر این فراموشی ناخودآگاهانه، برای رسیدن به عادت کاهش هزینهها باید الگوهای بدمصرفی هم که دچارشان هستیم بشناسیم و از تسلط آنها بر درآمدمان جلوگیری کنیم.
کشف الگوهای بدمصرفی
با یادداشت هزینهها برای چند ماه به طور مداوم، متوجه خواهیم شد که دچار چه نوع الگوی بدمصرفی هستیم. این الگوها به طور جداگانه تقسیمبندی میشوند. الگوهای مردانه، الگوهای زنانه و الگوهای جوانانه، قسمتهای الگوهای بدمصرفی را تشکیل میدهند. هرچند این دستهبندی دقیق نیست و مردان و زنان میتوانند الگوهای متفاوتی با آنچه در بخشی از جامعه مطرح است نیز داشته باشند.
الگوهای مردانه
این الگوی بدمصرفی به هزینههایی مرتبط میشود که مردها بر اساس تعریفهای اشتباه انجام میدهند. به عنوان مثال خرید مایحتاج برای خانه بیش از آنچه که نیاز است. این الگوی بدمصرفی از تصور اشتباهی پدید میآید که میگوید برای یک مرد، مناسب نیست که دست پر به خانه نرود.
الگوهای زنانه
طبق این الگو، بر اساس لذتی که از خرید میبریم - بدون آنکه نیاز داشته باشیم - خریدهای هیجانی انجام میدهیم. این یک واقعیت است که خرید نه تنها برای بانوان بلکه برای همه لذتبخش است. اما تبلیغاتی که بودجه بانوان را هدف گرفتهاند، بسیار بیشتر از دیگر گروههای هدف هستند.
الگوهای جوانانه
البته گفتنی است که جوانان و تقاضای آنها برای استفاده از برندهای معروف هم یکی از مهمترین اهداف تبلیغاتی به حساب میآید. الگوی بدمصرفی جوانانه به این صورت است که در آن فرد جوان به طور ناخودآگاه در دام برندها میافتد و خریدهای گران و غیرضروری انجام میدهد. برای جلوگیری از این نوع الگوی بدمصرفی، باید در مواجهه با هر محصول، 3 روز از خرید آن دست نگه داشت و اگر بعد از 3 روز همچنان نیاز به خرید آن محصول وجود داشت، اقدام به خرید کرد. به طور معمول، بعد از گذشت 72 ساعت، هیجان خرید محصول برند و غیرضروری از فهرست خرید افراد حذف میشود.
هر کدام از این الگوهای بدمصرفی میتواند به جان تقسیمبندی حقوق ماهانه ما افتاده باشد و تمام قواعد را بر هم بزند. با کاهش این نوع هزینهها میتوانیم به تعادل در خرج و پسانداز برسیم.
تداوم و تعهد
نکته قابل توجهای که باید به عنوان ضمیمه در مورد قانون تقسیم درآمد 10/20/70 و یا قوانین دیگری که برای کمک به بهبود پس انداز و مدیریت هزینههایمان طراحی شدهاند این است که تلاش کنیم به برنامهها به طور مداوم متعهد باقی بمانیم. نمیتوان با اجرای جسته و گریخته یک قانون مانند 10/20/70 به نتیجه دلخواه رسید و مدیریت مالی را به درستی انجام داد. وفادار ماندن به آنچه که به عنوان قانون در نظر گرفتیم و اختصاص دادن بودجه برای هزینهها و تقسیمبندی حقوق ماهانه میتواند ما را به تعادل مالی و شروع سرمایه گذاری موفق نزدیک کند.