مفهوم اقتصاد کلان به زبان ساده
- اشتراکگذاری
- 920
- 0
اقتصاد علم تخصیص بهینه منابع است زیرا منابع موجود محدود و نیازهای انسان نامحدود هستند. اقتصاد به صورت کلی به دو بخش اقتصاد کلان و اقتصاد خرد تقسیم میشود. اقتصاد کلان در مورد مسائلی همچون بیکاری، سرمایه گذاری و تورم بحث میکند.
اقتصاد کلان چیست ؟
واژه اقتصاد (Economics) از دو کلمه یونانی اویکوس (Oikos) به معنی خانه و نمین (Nemin) به معنای اداره کردن گرفته شده است و از نظر لغوی به معنی مدیریت خانه است. علم اقتصاد از زیر مجموعههای علوم اجتماعی است که با نوشتن کتاب ثروت ملل آدام اسمیت (پدر علم اقتصاد) در سال ۱۷۷۶ میلادی به صورت علمی مستقل ارائه شد.
در واقع علم اقتصاد به تخصیص بهینه منابع میپردازد. زیرا در جامعه بشری منابع محدود هستند و نیازهای بشری نا محدود. یعنی اقتصاد میکوشد با توجه به محدود بودن منابع، برای رفع نیازهای انسان در این کره خاکی منابع را به صورت بهینه و کارآمد تخصیص دهد.
علم اقتصاد علاوه بر این که به روابط منابع و تاثیر آنها بر یکدیگر میپردازد، به ویژگیهای فردی و رفتاری افراد جامعه و نحوه استفاده از منابع توسط آنان نیز اشاره میکند. علم اقتصاد به دو زیر شاخه اصلی، یعنی اقتصاد خرد و اقتصاد کلان تقسیم میشود.
نگاهی به ریشههای اقتصاد
علم اقتصاد بصورت رسمی در سال 1776 میلادی با کتاب ثروت ملل آدام اسمیت وارد محیط آکادمیک شد. اما قبل از انتشار این کتاب از سوی آدام اسمیت این علم وجود داشته است و بیشتر تمرکز آن بر اخلاق، مذهب و سیاست بوده است.
این علم بعد از کتاب آدام اسمیت به صورت مستقل از مباحث مذهبی و اخلاق وارد جامعه شد. در این کتاب نکته اصلی که برای اولین بار بیان شده آن است که قیمت در جایی به تعادل میرسد که عرضه کننده و تقاضا کننده در آن نقطه معامله انجام داده باشند و این قیمتی که در آن معامله انجام گرفته شده را قیمت تعادلی نامید.
در واقع تمرکز اصلی اقتصاد خرد بر رابطه عرضه و تقاضای افراد جامعه است و همه روابط در سطح خرد بررسی میشوند.
دومین نکتهای که در این کتاب بسیار حائز اهمیت است این است که، عرضه، تقاضای خود را ایجاد خواهد کرد. این نکته یک مثال واقعی از تاثیر پذیری اقتصاد از شرایط اقتصادی موجود در جامعه است.
زیرا در آن زمان که این نکته بیان شده جامعه به تازگی در حال صنعتی شدن بوده و در جای جای اقتصاد کمبود عرضه کالا و خدمات وجود داشته است.
با عرضه هر کالایی به احتمال بسیار زیاد تقاضا برای آن وجود داشته است. همان گونه که گفته شد قیمت بازار نشان دهنده نقطه تعادلی عرضه و تقاضا است. در ادامه به تشریح عرضه و تقاضا میپردازیم.
مفهوم عرضه و تقاضا
عرضه و تقاضا مهمترین مفهوم در علم اقتصاد است. عرضه به معنی آورده بازار است، به این مفهوم که تولیدکنندگان مقدار مشخصی از کالا و خدمات خود را در قیمت مشخصی به بازار ارائه میدهند.
تقاضا نیز مقدار مشخصی از کالا و خدمات است که خریداران در قیمت مشخصی متقاضی خرید آن هستند. قیمتی که تقاضا کننده و عرضه کننده به خواستهی خود برسند قیمت تعادلی است.
هرگاه تقاضا کننده حاضر باشد پول بیشتری برای خرید کالا و خدمات ارائه دهد، عرضه کننده عرضه خود را افزایش خواهد داد. هر وقت هم که عرضه کننده عرضه خود را کاهش دهد متقاضی برای بدست آوردن یک مقدار مشخص کالا و خدمات (به دلیل کمبود کالا و خدمات در اقتصاد) مجبور به پرداخت پول بیشتری میشود.
اقتصاد کلان به زبان ساده
اقتصاد کلان به مسائل کلان اقتصادی جامعه میپردازد. از جمله این مسائل سرمایه گذاری، بیکاری، تورم، رشد اقتصادی و تولید ناخالص داخلی است. اقتصاد کلان سعی دارد در صورت وجود مشکل در هر یک از این مسائل، مشکل را بیابد و با استفاده از راه کارهای موجود اقدامهای لازم جهت رفع آن انجام دهد.
البته تمام مسائل مطرح شده در اقتصاد کلان با یکدیگر در ارتباط هستند و نمیتوان آنها را جدای از هم در نظر گرفت. مثلا کاهش سرمایه گذاری در اقتصاد منجر به افزایش بیکاری خواهد شد و همچنین کاهش سرمایه گذاری منجر به کاهش تولید ناخالص کشور و کاهش درآمد سرانه و کاهش رفاه عمومی جامعه خواهد شد.
اقتصاد کلان به چه موضوعاتی میپردازد؟
اقتصاد کلان شاخهای از علم اقتصاد است که به بررسی موضوعات کلان و اثرگذار بر پهنه یک کشور یا دنیا میپردازد. موضوعاتی مانند بیکاری، رشد اقتصادی، تولید ناخالص داخلی، تورم و مسایلی از این دست در حیطه این شاخه قرار میگیرند.
مفاهیم اصلی اقتصاد کلان
تولید ناخالص داخلی و ملی
تولید ناخالص ملی به معنی ارزش پولی کالاها و خدمات نهایی است که افراد یک کشور خاص در کل دنیا تولید کردهاند. اما این تولید ناخالص ملی را نمیتوان به عنوان یک شاخص معتبر برای رشد رفاه یک کشور در نظر گرفت.
تولید ناخالص داخلی عبارت است از ارزش پولی تمامی کالا و خدماتی نهایی که در داخل یک کشور در یک دوره زمانی مشخص تولید میشود. تولید ناخالص داخلی مهمترین سنجه فعالیتهای اقتصادی یک کشور است. زیرا بهترین سنجش گر اقتصاد، تولید ناخالص داخلی است.
با استفاده از گزارشهای تولید ناخالص داخلی میتوان دریافت که چه بخشهایی از اقتصاد در حال رشد و چه بخشهایی در حال نزول هستند. این شاخص به سرمایهگذاران کمک میکند تا تشخیص دهند سرمایههای خود را در کدام حوزهها وارد کنند. اما بهترین سنجشگر برای مقایسه اقتصاد بین دو کشور، سرانه تولید ناخالص داخلی واقعی است.
تولید ناخالص داخلی واقعی
تولید ناخالص واقعی به این معنی است که ارزش پولی همه کالاها و خدمات تولید شده طی یک سال را بر اساس قیمتهای سال پایه نشان میدهد.
برای محاسبه تولید ناخالص واقعی سالی را به عنوان سال پایه انتخاب میکنند و ارزش تولید کالا و خدمات نهایی سال حاضر را بر حسب آن سال پایه محاسبه میکنند. زیرا ممکن است در طول چند سال تورم ایجاد شده باشد و تورم نیز باعث افزایش قیمت کالا و خدمات نهایی شود که این خود باعث بزرگتر نشان دادن تولید ناخالص داخلی میشود.
اگر ارزش پولی کالا و خدمات نهایی را بر حسب سال پایه محاسبه کنند در حقیقت اثر تورم را بر محاسبه تولید ناخالص داخلی کنار گذاشتهاند که باعث درک درستتری از تولید ناخالص داخلی میشود.
سرانه تولید ناخالص واقعی
با استفاده از سرانه تولید ناخالص داخلی واقعی میتوان بهتر یا بدتر شدن اقتصاد دو کشور را با یکدیگر مقایسه کرد. دلیل استفاده از سرانه تولید ناخالص واقعی این است که اولا اثر تورم بر تولید ناخالص داخلی حذف شده است و دوم اینکه بر جمعیت کشور تقسیم میشود و تولید را به صورت نفری یا سرانه مشخص میکند.
اگر تولید ناخالص واقعی دو کشور را با هم مقایسه کنیم ممکن است کشوری تولید ناخالص واقعی بالایی داشته باشد و همزمان جمعیت آن نیز بسیار زیاد باشد. در این صورت سرانه آن برای کل کشور کاهش مییابد. در نتیجه سرانه تولید ناخالص واقعی در واقع یک آینه تمام نما از رفاه و پیشرفت یک کشور است.
شاخصی که بتوان برای نشان دادن مقدار رشد اقتصادی کشور در طول یک دوره یک ساله نشان داد، رشد تولید ناخالص داخلی است. زیرا این شاخص اعلام میکند که تولید ناخالص داخلی یک کشور در انتهای یک سال نسبت به سال قبل چند درصد رشد را تجربه کرده است.
تاثیر اقتصاد کلان بر سیاست مالی و پولی
سیاستهای پولی و مالی اصلیترین ابزارهای در اختیار تصمیم گیرندگان اقتصادی برای مقابله با شوکهای اقتصادی هستند. مجری و تصمیم گیرنده سیاست مالی دولت است و مجری و تصمیم گیرنده سیاست پولی بانک مرکزی است.
سیاست مالی به وسیله دولت و با تغییر در مخارج مصرفی دولت و همچنین تغییر در نرخ مالیات اعمال میشود. اما سیاست پولی به صورت کلی با تغییر در نرخ بهره توسط بانک مرکزی اعمال میشود.
در شرایطی که اقتصاد کلان در حالت رکود است دولت با اعمال سیاست مالی انبساطی از جمله افزایش مخارج خود و کاهش نرخ مالیات اقدام به ایجاد رونق در بازار میکند. بانک مرکزی نیز در شرایط رکودی اقدام به کاهش نرخ بهره میکند تا منابع موجود در بانکها که سپرده شدهاند وارد بازار شده و به رونق آن کمک کنند.
از سوی دیگر، در شرایطی که اقتصاد به اصطلاح در حال داغ شدن است دولت و بانک مرکزی اقدام به اعمال سیاست مالی و پولی انقباضی میکنند. دولت سیاست پولی انقباضی را از طریق کاهش مخارج خود و افزایش مالیاتها اعمال میکند. بانک مرکزی نیز با افزایش نرخ بهره اقدام به سیاست پولی انقباضی میکند.
جمع بندی
اقتصاد علم تخصیص بهینه منابع است. زیرا منابع موجود محدودند و نیازهای انسان نامحدود هستند. اقتصاد به صورت کلی به دو بخش اقتصاد کلان و اقتصاد خرد تقسیم میشود.
اقتصاد کلان در مورد مسائلی همچون بیکاری، سرمایه گذاری و تورم بحث می کند. اما مهمترین شاخصی که اقتصاد کلان در مورد آن بحث میکند تولید ناخالص داخلی است که بهترین سنجشگر فعالیتهای اقتصادی یک کشور محسوب میشود.