سوگیری اسنادی چطور سرمایه‌سوزی می‌کند؟

امیر شاملویی
    • اشتراک‌گذاری
    • 408
    • 0
    سوگیری اسنادی چطور سرمایه‌سوزی می‌کند؟

    ما دنیا و تحولاتش را از دریچه ذهن خود تجربه می‌کنیم و با استفاده از آن تصمیم‌گیری می‌کنیم. اما ذهن هم دچار سوگیری‌های مختلفی است که می‌تواند در شرایطی ما را با زیان روبرو کند. از جمله این خطاهای ذهنی، «سوگیری اسنادی» است.

    بازار سهام معمولا روندی صعودی طی می‌کند. در بلندمدت این گزینه سرمایه‌گذاری پرسودترین بازار بوده است. اما گاهی اتفاقی می‌افتد که روند معاملات را تغییر می‌دهد. وقتی باد موافق برای افراد وجود داشته باشد و بازار روندی صعودی طی کند، سرمایه‌گذاران تمایل پیدا می‌کنند تا سود به دست آمده را به مهارت خود نسبت دهند تا شرایط بازار. در حالی که رشد یک سهم ممکن است ناشی از افزایش تقاضا و ورود موجی از سرمایه‌گذاران به بازار باشد، نسبت دادن آن به خود می‌تواند خطرناک باشد. زیرا افراد را به سوی گزینه‌های نامناسب سوق می‌دهد و زمانی که بازار از رشد خود باز بماند، یا سقوط کند، سرمایه‌گذاران دچار توهم را در شرایط سختی قرار خواهد داد. در ادامه به این موضوع بیشتر خواهیم پرداخت.

    سوگیری اسنادی چیست؟

    در بالا به مشکلی که افراد در شرایط بازار صعودی پیدا می‌کنند، اشاره کردیم. به این موضوع اصطلاحا سوگیری اسنادی می‌گویند. این سوگیری می‌گوید افراد تمایل دارند موفقیت خود را به توانایی‌شان اسناد دهند و شکستشان را به نیروهای بدشانسی بیرونی نسبت دهند. در یک مطالعه پژوهشی سال 2013 مشخص شد که در بازارهای پررونق سرمایه‌گذاران معاملات بیشتری می‌کنند. دلیل این که در محیط صعودی یک بازار که باید کمتر معامله کنیم، برعکس عمل کرده و بیشتر معامله می‌کنیم، آن است که دائما بازخورد مثبتی دریافت می‌نماییم. در چنین شرایطی است که طعمه محرک‌های طبیعی خودمان می‌شویم و اشتباه می‌کنیم. اینجاست که بیشتر و بیشتر معامله می‌کنیم. در واقع، گاهی در بازار پررونق دچار اشتباهات جدی می‌شویم. وقتی موج صعودی بازار فروکش کند، همه چیز مشخص خواهد شد.

    داستان یک فراز و فرود

    سال‌های پایانی دهه 1920 و ابتدای دهه 1930، بازار سهام آمریکا دچار افت چشمگیری شد. بین سال‌های 1929 تا 1932 بازار بخش بزرگی از ارزش خود را از دست داد. در سال‌های بعدی دهه 1930 هم این افت رخ داد. در واقع، بخشی از سرمایه‌گذاران اعتماد خود را به بازار از دست داده بودند. سال‌ها گذشت تا بار دیگر افراد جدیدی وارد بازار شوند و خاطرات تلخ آن دهه به فراموشی سپرده شود. در سال 1969 حدود 90 درصد از افراد فعال در این صنعت بالای 45 سال سن داشتند. جوانی یک دارایی عظیم در وال‌استریت به حساب می‌آمد. سرمایه‌ای که اثر بزرگی در بازار داشت.

    داستان جری تسای، سرمایه‌گذاری معروف

    در سال 1946 تنها 1.3 میلیارد دلار در صندوق‌های مشترک سرمایه‌گذاری شده بود اما در سال 1967 چند برابر شده و به 35 میلیارد دلار رسید. بخش زیادی از این اتفاق به دلیل یک مدیر مالی موفق به نام جری تسای بود. او به اندازه‌ای که جسی لیورمور در دهه 1920 معروف بود، در دهه 1960 معروف شد. جری تسای بلوک‌های بزرگی از سهام را معامله می‌کرد و در این کار به سرعت حرکت سهام توجه خاصی داشت. اگر سهمی سریع‌تر از بازار رشد می‌کرد، آن را می‌خرید و وقتی سرعت آن کاهش می‌یافت، سراغ گزینه بعدی می‌رفت. این نوع سرمایه‌گذاری پرسرعت، اصول مشخصی دارد: «عدم تعلق به هیچ سهمی. هر روز همه چیز از جمله هر سهمی در سبد، در معرض فروش گذاشته می‌شود». بازدهی سبدهای جری تسای بسیار خوب بود و وال‌استریت پیش از آن به چنین مدیریتی عادت نداشت.

    چراغ‌ نئونی تسای برای سرمایه‌گذاری مردم

    زمان‌بندی تسای، شیوه کارش و از همه مهم‎تر بازدهی سبد او، پای مردم را به نحو بی‌سابقه‌ای به شرکتش باز کرد. شمار سهامداران شرکت وی از 6200 نفر در ماه مه 1960 به 36 هزار نفر در ماه مه 1961 افزایش پیدا کرد. از 1958 تا 1965 وی توانست بازدهی 296 درصدی کسب کند، یعنی عملا سرمایه موجود را چهار برابر کرده بود. این در حالی بود که میانگین بازدهی صندوق‌های محافظه‌کار در همین بازه زمانی 166 درصد شد. در سال 1965 به دلیل برخی مسایل تسای سهام خود را فروخت و از شرکت فیدلیتی بیرون رفت.

    برگشتن بخت از تسای

    او که حتی از سوی رقبایش هم ستوده می‌شد، به عنوان یکی از بهترین مدیران صندوق‌ها وارد عرصه شد و صندوق منهتن را راه‌اندازی کرد. اما چیزی که سرمایه‌گذاران، رقبا و حتی خود تسای آن را به عنوان نبوغ تصور می‌کردند، چیزی بیش از شانس نبود. صندوق منهتن ابتدا قصد داشت 2.5 میلیون سهم را به عموم ارائه کند اما در نهایت 10 برابر آنچه تسای تصور می‌کرد، سهم ارائه شد. آنها 27 میلیون سهم منتشر کرده و 247 میلیون دلار سرمایه جمع کردند که بزرگترین مبلغ برای یک شرکت سرمایه‌گذاری تا آن زمان بود. اما اتفاقات ناگوار به زودی در راه بود. جلوگیری از حرکات و معاملات سریع تسای دشوار بود. در آن زمان سهامی مانند زیراکس، پولاروید و آی‌بی‌ام نسبت p/e بالای 50 داشتند. این سهام گران با نرخ رشد بالا حمایت می‌شدند. از سال 1964 تا 1968 درآمد به ازای هر سهم این سه شرکت رشد قابل توجهی داشت.

    اما از سال 1968 بازدهی صندوق منهتن هم نامناسب شد و در رتبه 299 از 305 صندوق قرار گرفت. هنگامی که بازار سقوط کرد، وضع بدتر شد. مثلا 122 هزار سهم «نشنال استیودنت مارکتینگ» که جری تسای به قیمت 5 میلیون دلار خرید، از 143 دلار در دسامبر 1969 به 3.5 دلار در ژوئیه 1970 افت کرد. بین سپتامبر و نوامبر 1929 حدود 30 میلیارد دلار ارزش سهام دود شده بود اما در سقوط 1969 تا 1970 این میزان به 300 میلیارد دلار رسید!

    چرا جری تسای زیان کرد؟

    سرمایه‌گذاران مهم دهه 1960 غالبا به بازده فکر می‌کردند و کمتر به ریسک توجه داشتند. این نگرش به دلیل بازاری بود که در آن مشغول فعالیت بودند. از 1950 تا پایان 1965، شاخص بورس وضع مطلوبی داشت و تنها در دوره کوتاهی شرایط نامناسب شده بود که آن هم سال بعد درست شده بود. تسای هم در همین زمین بازی می‌کرد. در واقع عدم تشخیص میزان توانایی و نبوغ از شانس می‌تواند به شدت مشکل‌زا باشد. جری تسای هم به نحوی دچار سوگیری اسنادی شده بود. صندوق منهتن در چند سال بعد 90 درصد از دارایی خود را از دست داد و در سال 1974 بدترین عملکرد را در میان صندوق‌های مشترک تا آن زمان ثبت کرد.

    جمع‌بندی: گول بازارهای صعودی را نخورید

    ما در تصمیم‌گیری با سوگیری‌های مختلفی روبرو هستیم که روی ابعاد مختلف زندگی ما نقش مهمی دارند. وقتی پای سرمایه‌گذاری در میان باشد هم آنها خود را نشان می‌دهند. گفتیم که در سوگیری اسنادی چطور اعتماد بنفس کاذب شکل می‌گیرد و می‌تواند برای دارایی ما مخرب باشد. در بازارهای شدیدا صعودی مراقب باشید که در میزان توانایی خود اغراق نکنید و احتمال شانس را هم نادیده نگیرید.